تسلیحات نظامی غول پیکر در جریان جنگ جهانی تولید می شدند تا ضمن ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان،مهمات و افراد بسیار را جا به جا نمایند.پس از جنگ سرد،تولید این ماشین آلات جنگی تنها با هدف بدست آوری اهداف بلند مدت در مناطقی خارج از خاک کشورها صورت گرفت.یکی از این موارد،ناوهای هواپیمابر بسیار بزرگ کلاس یواساس نیمیتز هستند. ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز بزرگترین و سنگین ترین شناورهای جنگی ساخته شده در طول تاریخ هستند. ناوهای این کلاس رسما به عنوان دومین نسل ناوهای هواپیمابر اتمی طراحی شدند. ناو هواپیمابر یو اس اس نیمتیز (سی وی ان-۶۸) (USS Nimitz) نام یک ناو هواپیمابر متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است.
این ناو هواپیمابر در ۱۹۷۵ به دریا انداخته شد و پایگاه خانگی آن در نورفوک، ویرجینیا است.این ناو ۳۳۳ متر طول دارد و مجهز به دو راکتور هسته ای ساخت وستینگهاوس است.از دیگر ناوهای این کلاس می توان به ناو هواپیمابر جان سی استنیس یا یو اس اس جان سی ستنیس (سی وی ان-۷۴) اشاره کرد.این غول عظیم الجثه یک شهر شناور نظامی است! ناو هواپیمابر جان سی استنیس یا یو اس اس جان سی ستنیس( USS John C. Stennis) نام یک ناو هواپیمابر متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است. این ناو هواپیمابر در دسامبر ۱۹۹۵ به دریا انداخته شد و پایگاه خانگی آن در ایالت واشینگتن است.
این ناو هواپیامابر ۶۵۰۰ خدمه دارد و با انرژی هسته ای نیروی خود را تامین میکند.ساخت این ناو ۴٫۵ میلیارد دلار خرج داشت و از سری ناوهای کلاس نیمیتز است.این ناو ۳۳۳ متر طول دارد و مجهز به دو راکتور هسته ای ساخت وستینگهاوس است.از جمله دیگر غول های شناور تولید شده به دست انسان می توان به ناو هواپیمابر کارل وینسون یا یو اس اس کارل وینسون (سی وی ان-۷۰) و یواساس دوایت آیزنهاور (سیویان-۶۹) اشاره کرد.
ناو USS Nimitz
این ناوها،دارای هزاران خدمه،رستوران های متعدد،ورزشگاه،کلاس های آموزشی،نشریه داخلی،استخر،سینما و...هستند.صدها جنگنده نیز بر روی آنها و یا در آشیانه های زیرین جای گرفته اند.به طور عمده،همواره چندین ناوچه در حال اسکورت آنها هستند.
در حال حاضر می توان دو جنگنده F-22 و SU-T50 را برترین هواپیماهای جنگنده در جهان دانست.با توجه به عدم عملیاتی شدن پکفا،بسیاری از اطلاعات و توانمندی های آن ناشناخته است.اما ما شما را به یک نبرد زیبا (Dogfight) دعوت می کنیم.با ما همراه باشید.به دلیل عملیاتی نشدن این جنگنده (پکفا)،بسیاری از متخصصان F-22 را با جنگنده SU-47 برکوت مقایسه می کنند.در ویدئویی که در ادامه مشاهده خواهید کرد،نبرد کامپیوتری این دو جنگنده به نمایش در آمده است.در شرایطی که دو دسته از هر دو جنگنده به مساف یکدیگر می روند.این ویدئوی جذاب توانایی های آن دو را در یک نبر هوایی نزدیک به نمایش می گذارد.
SU47
طرح اولیه سوخو-۴۷، ابتدا به نام S-37 شناخته میشد و شرکت سوخوی، مدتی بعد و در سال ۲۰۰۲، هواپیما آزمایشگر تکنولوژیهای پیشرفتهاش را به سوخو-۴۷ نامگذاری مجدد نمود؛ ضمن اینکه با نام مستعار Berkut به معنی عقاب طلایی نیز شناخته میشود. سوخو-۴۷ در اصل به عنوان بستری جهت انجام آزمایشهای مهم روسها در زمینه مواد کامپوزیت و سیستمهای پیچیده دیجیتال کنترل پرواز (FBW) ساخته شد. سوخو-۴۷ با بهرهگیری از بالهای رو به جلو، توانمندی انجام مانورهای بسیار عالی را دارد و قادر است در زاویههای حملهای به اندازه ۴۵ درجه و بیشتر نیز اقدام به عملیات نماید. مؤسسه مطالعات هوایی تساگی (TsAGI) مدتها بود که از مزیتهای فراوان بالهای رو به جلو اطلاع یافته بود.
عمده این دانش به واسطه به غنیمت گرفته شدن یک فروند بمبافکن جت یونکرس287 ساخت آلمان نازی بدست آمده بود. بالهای رو به جلو، نسبت به اغلب طرح بالهای سنتی، باعث کسب بیشترین میزان نیروی کشش شده، لحظات خمیدگی بالها را کم کرده و زمان وقوع واماندگی یا استال را به تأخیر میاندازند. در زاویههای حمله بالا، نوک بالها در وضعیت غیر واماندگی باقی میمانند و بدین جهت هواپیما قادر میشود کنترل خود را با استفاده از سطوح متحرک حفظ نماید. بالهای رو به جلو، نیروی زیادی جهت از هم گسیختن (واگرایی) بالهایی که از مواد معمولی ساخته شدهاند تولید میکنند. به تازگی که استفاده از مواد کامپوزیت در ساخت بدنه هواپیما رواج یافتهاست، امکان طراحی هواپیمایی با بالهای رو به جلو را میسر میسازد. همانند همتای غربی خود، یعنی جت ایکس-۲۹ ساخت گرومن، سوخو-۴۷ نیز یک طرح مفهومی اثباتگر فناوری است و قرار است به عنوان بستری جهت پایهگذاری نسل آینده جنگندههای روسی به کار گرفته شود. چنین هواپیمایی نه تنها باید همانند اف-۲۲ پیشرفته باشد، بلکه باید به عنوان بستری جهت بهرهگیری از فناوریهای نوین در جنگندهای چون میگ ۱، ۴۴باشد.T50 را می توان به نوعی نمونه ارتقاء یافته این جنگنده دانست.در حال حاضر خبری از تولید انبوه SU47 نیز وجود ندارد.
سوخو-۴۷ از نظر اندازهها، بسیار به طرح جنگندههای بزرگ ساخت سوخو نظیر سوخو-۳۵ شباهت دارد. به منظور کاهش هزینههای طراحی، قسمت جلویی بدنه، دم و ارابههای فرود سوخو-۴۷، از جنگندههای خانواده سوخو-۲۷ قرض گرفته شدهاست. با این حال، در طراحی هواپیما، به کاهش اثر ایجاد شده روی صفحه رادار توجه شدهاست. برای رسیدن به این هدف، از مواد جذب کننده اشعه رادار، محفظه درونی نصب جنگافزار و فضایی جداگانه ویژه نصب یک رادار پیشرفته استفاده شدهاست. با وجود آنکه طرح هواپیمای ایکس-۲۹ آمریکایی، یک جنگنده مفهومی و تحقیقاتی در دهه ۱۹۸۰ به شمار میرفت، سوخو-۴۷ با اندازهای برابر دو برابر ایکس-۲۹، در قیاس با رقیب آمریکایی خود، بسیار به یک جنگنده رزمی و عملیاتی شباهت نزدیک پیدا میکند. به منظور رفع مشکل پیچش حول محور افقی (wing-twisting) در بالهای رو به جلو، در ساخت بالهای سوخو-۴۷، به طور گسترده و با دقت فراوان از مواد کامپوزیت استفاده شدهاست تا به هنگام انجام مانورهای سنگین یا پرواز در زاویههای بالا، ساختمان بال به هنگام پیچش، مقاومت کافی از خود نشان دهد و الگوی آیرودینامیکی را خود حفظ نماید. با توجه به مساحت زیاد بالها در سوخو-۴۷، در این هواپیما میتوان سیستم تا شدن برای بالها تعبیه نمود تا هواپیما درون آشیانههای نیروی هوایی روسیه قابل جایگیری باشد. همانند نمونه پیشین یعنی سوخو-۳۷، سوخو-۴۷ به دلیل بهرهمندی از یک جفت پیشدم، در طبقهبندی هواپیماهای سهباله (triplane) قرار میگیرد. موضوع جالبتر اینکه در قسمت دوّم سوخو-۴۷، دو زائده تیرکمانند غیرهماندازه تعبیه شدهاست که در یکی رادار عقبنگر و در دیگری چتر ترمز تعبیه میشود.در حال حاضر اطلاعات چندانی از موشک های قابل حمل توسط این جنگنده موجود نیست.
این ویدئو یک انیمشین از درگیری احتمالی این دو جنگنده و بررسی توانایی های آنها است.
9 هلیکوپتر تهاجمی برتر جهان . این هلیکوپترها همگی در خدمت ارتش های جهان حضور دارند و تنها نام محصولاتی ذکر شده است که هم اینک در خدمت هستند. پارامترهای بسیاری در این مقاله دخیل شده اند که حتی مهارت خلبانان از جمله آنها بوده است. متاسفانه اطلاعات مهم کامپیوتری در بسیاری از هلیکوپترهای مورد بحث کاملا محرمانه است و حتی تصاویر داخلی از کاکپیت آنها نیز در دست نیست! هلیکوپترهای تهاجمی همواره هزینه های بسیار بالایی را در زمینه های تولید به خود اختصاص می دهند.
Boeing AH-64E Apache Guardian ایالات متحده
مجددا هلیکوپتر تهاجمی و فوق مدرت آپاچی در صدر لیست مجموعه Military Today قرار گرفته است. آپاچی بعنوان مدل ۷۷ توسط شرکت بالگردسازی هیوز و در قالب برنامه بالگردهای تهاجمی پیشرفته ارتش ایالات متحده آمریکا و جهت جایگزینی هلیکوپتر ایاچ-۱ کبرا طراحی شد. آپاچی که نخستین بار در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۵ به پرواز درآمد دارای یک حسگر نصب شده در دماغه بالگرد است که نقش جستجو برای یافتن اهداف و سیستمهای دید در شب را ایفا میکند. تسلیحات آپاچی شامل یک توپ ۳۰ میلیمتری (۱٫۲ اینچی) ام۲۰۳ که بین دو چرخ فرود اصلی در زیر بدنه جلویی بالگرد نصب شدهاست به همراه معمولاً ترکیبی از موشکهای ضد زره ایجیام-۱۱۴ هلفایر و غلاف راکتهای هیدرا ۷۰ است که روی ۴ غلاف تسلیحات روی بالهای بالگرد نصب میشوند. ایاچ-۶۴ دارای چندین سیستم پروازی پشتیبان برای بالا بردن احتمال دوام در نبرد میباشد و افزایش احتمال زنده ماندن خدمه در سقوط اولویت بالایی دارد. چند کشور عربی از جمله عربستان، مصر و امارات نیز این بالگرد را تحت اختیار دارند. جالب است بدانید که طبق قوانین ارتش آمریکا، نیروی زمین این کشور قادر به استفاده از هواپیماهای جنگی نیست و آپاچی به منظور جایگزین شدن با کبری معرفی شد. دلیل آن هم حمله های هوایی سنگین به سیستم های زرهی بود که مدیریت آن تمام و کمال در دست نیروی زمینی باشد. نسخه جدید این بالگرد دارای تغییراتی در سامانه نشانه گذاری دیجیتالی و حمله های ساکت است.
Bell AH-1Z Viper ایالات متحده
دومین هلیکوپتر تهاجمی لیست میلیتاری تودی به یک بالگرد وحشتناک از آمریکا اختصاص دارد. یاِچ-۱زد وایپر بالگرد تهاجمی دو موتوره و چهار پره ساخت شرکت بل است که این مدل توسعه یافته مدل بِل اِیاِچ-۱دبلیو سوپر کبرا است که برای نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا طراحی شده است. نسخه اولیه این هلیکوپتر در سال 2010 معرفی و در سال 2012 وارد خدمت شد. این هلیکوپتر در بدنه خود از متریال های آپاچی نیز بهره می برد و جایگزین قدرتمند هلیکوپتر کبری است. کبری در طول جنگ تحمیلی ساله ایران بارها موفق به عقب نگاه داشتن ستون های زرهی شده و برای مدت ها تهاجم عراق را درهم کوبید تا در این زمان بدست آمده نیروهای داخلی سامان دهی شوند. ایران در پیش از انقلاب تعداد زیادی از کبری ها را خریداری کرده و خوشبختانه این هلیکوپتر بسیار بهتر از نمونه های تولید شوروی که در اختیار عراق بود عمل کرد. Bell AH-1Z Viper به یک سیستم مادون قرمز برای نابودی گرمای موتور مجهز شده است و یک توپ 20 میلی متری، راکت انداز هلفایر ضد تانک نیز بر روی آن نصب گشته. این هلیکوپتر قادر به کنترل موشک های هدایت شونده، سامانه کاملا دیجیتالی رویت و شناسایی هدف، ردیابی کامپیوتری و درگیری با کمترین زمان است.
روسیه دیگر قدرت زمان اتحاد جماهیر شوروی را ندارد اما هنوز هم صاحب زرادخانهای بسیار قدرتمند متشکل از سلاحهای هستهای استراتژیک و تاکتیکی است. علاه بر آن با توجه به وضعیت نابرابری نیروهای نظامی متعارف روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ان کشور تکیه زیادی بر بازدارندگی استراتژیک برای دفع دشمنان داشته است.
ده سلاح از قدرتمندترین و مرگبارترین سلاحهایی که روسیه و امریکا ممکن است علیه یکدیگر از آن ها استفاده کنند:
سوخو -۳۵
یک جنگنده تک کابینه و تکسرنشین، دو موتوره، چند منظوره با قابلیت مانور بالا و ساخت کشور روسیه است. سوخو-۳۵ در سازمان ناتو تحت عنوان فلانکر-ای نامیده میشود. این جنگنده برگرفته و توسعه یافته جنگنده سوخو-۲۷ بوده و در ابتدا تحت عنوان سوخو-۲۷ام شناخته میشد. بیش از ده فروند از این هواپیما توسط روسیه ساخته و تعدادی توسط تیم نمایش هوایی شوالیههای روسیه بهکار گرفته شدهاست. این جنگنده به بسیاری از کشورها از جمله برزیل، هند و کره جنوبی پیشنهاد شدهاست.
در دهه ۱۹۸۰، سوخو به دنبال ارتقاء جنگنده با کارایی بالا سوخو-۲۷ خود بود که نتیجه در بهبود خواص آیرودینامیکی سوخو-۳۵ نمود یافت و این جنگنده دارای مانور پذیری بالاتر، برد بیشتر و موتور قویتر گشت و افزایش چشمگیری در بهبود وسایل الکترونیکی و ارتباطات هوایی خود پیدا کرد. اولین پیشنمونه سوخو-۳۵ که از تغییر تولید سوخو-۲۷ ساخته شده بود، اولین پروازش را در ژوئن ۱۹۸۸ انجام داد. سوخو-۳۷ مدل توسعه یافته جنگنده سوخو-۳۵ است که دارای قابلیت تغییر سمت رانش میباشد. در سال ۲۰۱۰ خط تولید مدلهای جدید این جنگنده تحت عنوان سوخو-۳۵اس در روسیه راهاندازی گردید.
زیردریایی کلاس امور
از تازهترین کلاسهای زیردریاییهای نظامی ساخت روسیه است که به عنوان مدل صادراتی زیردریایی کلاس لادا به بازار عرضه شده و هنوز هیچ سفارشی برای تولید آن نشدهاست. این زیردریایی مدل پیشرفتهتر زیردریایی کلاس کیلو محسوب میشود. طول آن ۵۸٫۸ متر (۱۹۲ فوت ۱۱ اینچ) و ارتفاع آن ۶٫۴ متر (۲۱ فوت ۰ اینچ) میباشد.
روسیه بر روی عدم صادرات این زیردریایی حساسیت زیادی داده است و تنها به هندوستان اجازه اجاره زیردریایی های هسته ای این چنینی را داده است.
جنگ ویتنام با تمام مصائب و بحران هایی که برای ایالات متحده آمریکا به دنبال داشت، اما باعث شد تا نیروی هوایی این کشور در یک جنگ تمام عیار، فرصتی برای محک زدن میزان کارایی جنگنده های خود پیدا کند. ارتش آمریکا که از سال 1950 در شبه جزیره کره مشغول جنگ بود، توانسته بود جنگنده هایی متناسب با سبک جنگ و جغرافیای آن منطقه طراحی و تولید کند. اما جنگ در ویتنام ثابت کرد وقت آن رسیده تا نیروی هوایی این کشور بار دیگر به فکر طراحی نسل تازه ای از جنگنده ها بیافتد، و این همان جایی است که هواپیمای شکاری – بمب افکن F16 متولد شد.
پس از اینکه ارتش آمریکا توانست در جنگ شبه جزیره کره با استفاده از جنگنده F86 برتری هوایی خود را تضمین کند، طراحان هواپیماهای نظامی در این کشور توجه خود را بیشتر بر تولید جنگنده هایی با مشخصاتی همچون سرعت بالا، پرواز در ارتفاع بالا و ارتباطات راداری قوی تر متمرکز کردند. جنگنده مک دانل داگلاس F4 را می توان نقطه اوج این سبک طراحی دانست. این جنگنده در سال های پایانی جنگ ویتنام، نقطه اتکای ارتش در نیروهای هوایی و دریایی بود. اما مشکل اینجا بود که طراحی F4 بیشتر با هدف پشتیبانی و پیشگیری از حمله به کشتی های جنگی انجام شده بود و در مقابل، ارتش ویتنام از جنگنده میگ 21 برخوردار بود که قدرت مانور بسیار بالایی داشت و ابعاد کوچک آن کمک می کرد تا به خوبی در مقابل F4 آمریکایی قد علم کند.
عمده ضعف های F4 عبارت بود از ابعاد بزرگ، دید محدود خلبان، قدرت مانور اندک، عملکرد ناپایدار، هزینه نگهداری بالا و عدم تجهیز آن به سلاح.
مجموع این معایب، طراحان نظامی آمریکایی را بر آن داشت تا دست به کار شده و جنگنده F16 را خلق کنند.
پرواز جنگنده F16 بر فراز ایالت ویسکانسین آمریکا
نخستین گام در طراحی جنگنده F16 در سال 1971 توسط معاون وزیر دفاع آمریکا، آقای دیوید پکارد و به منظور بررسی ایده ساخت هواپیمای جنگنده سبک وزن آغاز شد. شرکت های بوئینگ، جنرال داینامیک، LTV، نورث روپ و راک ول در مناقصه این پروژه شرکت کردند. در آن زمان به نظر می رسید که بوئینگ و جنرال داینامیک بهترین طرح ها را ارائه کرده اند.
اما از آنجایی که یکی از عوامل مهم در ساخت هر هواپیمای جنگی، امکان بازاریابی و فروش آن به سایر کشورها است و با توجه به سابقه ناخوشایندی که از جنگنده های تک موتوره پیشین آمریکا در سایر کشورها به جا مانده بود، ارتش این کشور تصمیم گرفت تا در نهایت یک طرح مرتبط با جنگنده تک موتوره و یک طرح در رابطه با جنگنده دو موتوره را در دست بررسی قرار دهد. از آنجایی که تنها شرکتی که طرحی برای هواپیمای دو موتوره ارائه کرده بود، نورثروپ بود، به طور اتوماتیک به مرحله بعد راه پیدا کرد. شرکت جنرال داینامیک نیز از میان شرکت های ارائه کننده طرح تک موتوره انتخاب شد.
تولید جنگنده های عمود پرواز یکی از مهمترین اتفاقات دنیای هوانوردی و تکنولوژی است.دو بلوک غرب شرق از زمان جنگ سرد بر سر تولید جنگنده های عمود پرواز رقابت داشتند.جنگنده هایی که بدون نیاز به باند های معمول توان برخواستن از زمین را داشته و به همان آسانی نیز فرود آیند.اما نقش کشور روسیه یا شوروی در این داستان چیست؟بهترین عمود پرواز جهان کدام است؟ناگفته هایی از پروازهای عمودی را با ما مطالعه کنید.
در هواپیماهای عمود پرواز (Vertical Take off and Landing یا VTOL) نیروی برای مورد نیاز مستقیماً توسط موتور فراهم میشود. شیوه متداول در هواپیماها برای برخاستن از روی باند بدین ترتیب است که هواپیما پس از رها شدن ترمز با ماکزیمم توان حرکت کرده تا به سرعت مشخصی که نیروی برای مورد نیاز برای جدا شدن از سطح زمین را فراهم میکند، برسد. این نوع هواپیماها برای تغییر جهت نیروی رانش موتور مجهز به سیستم کنترل بردار پیشرانهای (Thrust vectoring) هستند.
بهترین جت عمود پرواز تا همین چند سال پیش...
هریر (Harrier Jump Jet) که بهطور غیررسمی به نام جت پرنده نیز شناخته میشود، یکی از خانواده هواپیماهای نظامی است که که توانایی کاربردی پرواز عمودی/برخاست و فرود مسافت کوتاه را دارد. از نگاه تاریخی هریر در بریتانیا و از روی کاربری امکانات تکمنظوره مانند پارک خودروها و یا پاکسازی جنگلها رشد پیدا کرد، برای دور نگهداشتن پایگاههای هوایی بزرگ آسیبپذیر در برابر سلاحهای هستهای تاکتیکی، پس از آن این طراحی در کشتیهای هواپیمابر مورد استفاده قرار گرفت. همچنین یک وجه تمایز هریر با دیگر هواپیماهای تهاجمی غربیِ ساختهشده پس از جنگ جهانی دوم این بود که برخلاف اغلب آن هواپیماها، که سرعتهای مافوق صوت داشتند، هریر سرعت مادون صوت داشت.
انگلستان نیز از جمله کشورهایی بود که در صورت بروز جنگ در زمان جنگ سرد،می توانست به عنوان متحد ایالات متحده وارد میدان شود.هاوکر سایدلی هریر نخستین نسل از این هواپیما است که با نام هریر اِی وی-۸ اِی نیز شناخته می شود. سی هریر یک هواپیمای جنگنده شکاری/دفاعی بخش هوایی نیروی دریایی است.هریر اِی وی-۸بی و بی اِی ای به ترتیب گونه های امریکایی و بریتانیایی نسل دوم این هواپیما هستند.
به دنبال یک پیشرفت در شرکت موتورسازی بریستول در سال ۱۹۵۷، که در آن این شرکت موتور رانش مستقیم را طراحی نمود، هواپیمای هاوکر با طراحی ای برای یک جت هوایی که می توانست به ویژگیهای خواسته شده ناتو در "یک جنگنده پشتیبانی تاکتیکی سبک" پاسخ دهد ساخته شد. برای رشد این پروژه پشتیبانی مالی از سوی خزانه داری اچ ام انگلستان صورت نگرفت، اما کمک های مورد نیاز از سوی پروژهٔ توسعهٔ سلاحهای متقابل ناتو (MWDP) دریافت شد. پی.۱۱۲۷ بهعنوان نمونه نخستین سفارش داده شد و در سال ۱۹۶۰ پرواز نمود. ناتو ویژگیهایی را برای یک هواپیمای عمود پرواز (ویتول: فرود و برخاست عمودی) توسعه داد، اما یکی از خواستهای ناتو این بود که این هواپیما عملکردی مانند هواپیمای اف-۴ فانتوم ۲ داشته باشد. هاوکر از یک نسخه مافوق صوت از پی.۱۱۲۷ با نام پی.۱۱۵۰ و همچنین هاوکر پی.۱۱۵۴ رونمایی کرد که در آن به ویژگیهای عمود پروازی خواسته شده ناتو پرداخته شدهبود، پی.۱۱۵۴ یک پیروزی برای ناتو در رقابت و توسعه این نمونهها بود که ادامه پیدا کرد.
شوروی و پروازهای عمودی اش
در آن زمان شوروی کشوری پهناور بود که می توانست پس از یک بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم،به طور همزمان به چند کشور حمله نماید.اما انقلاب های پیش آمده،مشکلات بسیار فراوان پس از جنگ،مردمی خسته و از همه مهمتر نارضایتی های کمونیستی،این کشور را تا حدودی تجزیه کرد.تا پیش از آن،شوروی یک طرح بسیار پیچیده را در دست ساخت داشت.
در دهه ۱۹۶۰ ارتش امریکا به دنبال به خدمت گیری بالگرد ای اچ ۵۶ شاین بود. ولی با شروع درگیری در ویتنام به صورت یک راه حل موقت دست به خرید بالگرد کبرازد تا اینک شاین وارد خدمت شود ولی کبرا مانند اکثر راه حل های موقت خدمت بندی داشت و حتی طرح شاین نیز لغو شد.با لغو پروزه شاین ارتش امریکا اعلام نیاز به بالگرد تهاجمی و ضد تانک جدید کرد که چالاکی بیشتر و توان حمل تسلیحاتی بیشتری نسبت به کبرا داشته باشد . در سال ۱۹۷۲ پنج شرکت پنج طرح را ارائه کردند که البته تنها دو طرح وای ای اچ۶۳ ساخت بل و وای ای اچ ۶۴ ساخت هیوز (بدها مگدانل داگلاس)برای ساخت پیش نمونه و ازمایش بالگردها مورد انتخاب قرار گرفتند.
بل ادعا می کرد در ساخت وای ای اچ ۶۳ از تجارب کبرابهره برده و بالگرد جدید دارای چالاکی کبرا ولی با توان بیشتری است . اولین پیش نمونه وای ای اچ ۶۳ در یک اکتبر سال ۱۹۷۵ پرواز کرد
وای ای اچ ۶۴ اپاچی
اولین پیش نمونه ای اچ ۶۴ نیز در ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۷۵ پرواز کرد و از هر دو دو پیش نمونه ساخته شد تا در ازمون های نیروی زمینی شرکت کنند.در میانه دوره ازمایشی ارتش خواهان جایگزین موشک جدید ضد تانک هلفایربا موشک قدیمی هدایت سیمی تاو شد.چند پیش نمونه دیگر تا سال ۱۹۷۷ از دو طرح ساخته شد و با افزاش درخواست های ارتش برای ویژگی های بالگرد جدید و سختگیری ها در ازمونها، این ازمونها تا سال ۱۹۸۰ به دراز کشید که شامل شلیک موشک هلفایر از هر دو طرح در سال ۱۹۷۹ نیز می شود.سرانجام در اوریل سال ۱۹۸۰ نیروی زمینی بالگرد وای ای اچ ۶۴ پیروز میدان اعلام کرد و لقب اپاچی را بر ان نهاد شد .
در همان سال ساخت ۱۱ فروند اپاچی تصویب شد و از سال ۱۹۸۲ خط تولید اغاز شد و یک سال بعد وارد خدمت نیروی زمین ارتش امریکا شد.
پس از تولید و استفاده هلیکوپتر تهاجمی کبرا،آمریکا به دنبال یک بالگرد با توان عملیاتی بالا بود.انتظاراتی که از هلیکوپتر میرفت،سرعت بالا،توان حمل تسلیحات زیاد و قدرت بیشتر بود.پس از رایزنی های فراوان در نهایت دو طرح از شرکت های بل و مگدانل مورد قبول واقع شده و طرح های اولیه با ظاهری ساده به تولید رسید.پس از آن هر دو مدل به طور جدی در اختیار ارتش ایالات متحده قرار گرفته و تست های آنها تا سال 1979/1980 به درازا انجامید.در نهایت در بین این دو طرح،هلیکوپتر آپاچی (AH-64) مورد قبول واقع شده و فرمان تولید انبوه را دریافت کرد.اولین نمونه های این بالگرد در سال 1983 به ارتش تحویل داده شد.نمونه های اولیه آپاچی بسیار جذاب و مدرن بودند.این مدل از آپاچی تا چند سال بعد تولید شده و سپس مدل تقویت شده و خطرناک آن یعنی آپاچی لانگ بو در سال 1997 به ارتش تسلیم شد.تا کنون نیز بیش از 1200 فروند از لانگ بو تولید شده است.
امسال (سال 2016 میلادی) مصادف است با پنجاه و پنجمین سالگرد پرواز اولین هلیکوپتر شینوک (Chinoock)، هلیکوپتری که با گذشت بیش از نیم قرن همچنان هم در آسمان یکهتازی میکند.
Boeing CH-47 Chinook
در سال 1943 فِرانک پیازِکی (Frank Piasecki) از پیشاهنگان صنعت هلیکوپتر آمریکا، اقدام به تأسیس یک شرکت هواپیمایی نمود. شرکتی که در سال 1946 رسماً شرکت هواپیماسازی پیازِکی (Vertol Aircraft Corporation) نامگذاری گردید و ده سال بعدازآن هم (در سال 1956) نام شرکت به هواپیماسازی وِرتُول تغییر داده شد اما سرانجام در سال 1960 شرکت بوئینگ این شرکت را خرید و نام آن را به بوئینگ وِرتُول (Boeing Vertol) تغییر داد.
Boeing CH-47 Chinook
اما در حقیقت آغاز داستان شینوک مربوط به سالهای میانی دهه شصت قرن بیستم میلادی برمیگردد. در سال 1955 بود که نیروی زمین ایالاتمتحده آمریکا تصمیمی مبنی بر استفاده از هلیکوپتر بجای هواپیماهای پرواز و فرود کوتاه (Stol) که قدرت مانور کمتری نسبت به بالگرد داشتند، گرفت. فرماندهان ارتش ایلات متحده بر این عقیده بودند که میتوانند بهوسیله بالگرد و توسط یگانهای هوانیروز این کشور، به خوبی از پس پشتیبانی از واحدهای ارتشی بر آیند. در همین راستا و بعد از بررسیهایی که کارشناسان خبره نظامی انجام دادند، تنها یک سال بعد از احساس نیاز اولیه و در سال 1936 نیروی زمینی آمریکا تمام نیازها و خواستههای خود از یک هلیکوپتر تمام عیار و کامل را تعیین کرد. درست در همین زمان شرکت هواپیماسازی پیازِکی مطالعه و تحقیقات وسیعی را در مورد طراحی نوعی از هلیکوپتر که قابلیت و توانایی پاسخگویی به نیازهای ترابری و نظامی را داشته باشد آغاز کرده بود. فرانک پیازِکی (بنیانگذار این شرکت) که همواره به طرح ملخهای پشت سر هم علاقه خاصی نشان میداد و همیشه دوست داشت تا هلیکوپترهایی با این ویژگی را طراحی و تولید نماید،
جنگنده لاکهیدF-35 لایتنینگ، نماینده نسل پنجم از هواپیماهای جنگی در ارتش آمریکا است که از فناوری های رادارگریز جدید، پردازش کامپیوتری جدید و طراحی ماژولار با هدف اقتصادی تر ساختن آن برخوردار است.
این پروژه که در ابتدا با نام "جنگنده تهاجمی مشترک" مطرح شده بود، هدف تولید یک هواپیمای جنگی با قابلیت انجام ماموریت های مختلف را دنبال می کرد. جنگنده F35 با سه طراحی با اندکی تفاوت و با محوریت بدنه تک موتوره و تک سرنشین متولد شد. هدف از این تفاوت ها در طراحی، مناسب ساختن این جنگنده برای ایفای نقش های مختلف است. در هر یک از این حالات، جنگنده F35 همچنان قدرتمند است و توان دستیابی به سرعت بالای یک ماخ را دارد. توان تخریبی این جنگنده در مقایسه با هر هواپیمای جنگی دیگر، بسیار بالاتر توصیف می شود.
در حالی که جنگنده F22 رپتور به عنوان جنگنده ای رادارگریز و با توان بالا مطرح است، تمرکز F35 بیشتر بر نفوذ به مواضع دشمن، نشانه گیری دقیق اهداف زمینی با استفاده از سلاح های هدایت شونده و بمب های پرتابی، شناسایی لحظه ای و در عین حال، حفظ توان رزمی در نبردهای هوایی است.
f-22
اگر لاکهید مارتین موفق شود به تمام اهدافی که در این پروژه ترسیم کرده دست پیدا کند، شاهد آغاز فصل تازه ای در حوزه نبردهای هوایی خواهیم بود.
تصمیم طراحان جنگنده F35 این بوده که تا جای ممکن از هزینه های اجرایی آن بکاهند. این جنگنده دارای سیستمی پیچیده برای مدیریت میادین جنگی دارد که به کمک آن می تواند اطلاعات را به صورت لحظه ای دریافت کرده و رهگیری کند و به موجب آن، خلبان امکان نشان دادن واکنش صحیح در هر لحظه و همچنین انتقال اطلاعات به مرکز فرماندهی زمینی را پیدا می کند.
توجه شما را به ویدیویی از پرواز این جنگنده جلب می کنیم
دانش تولید جنگنده رادارگریز؛ یک دانش پیشرفته است که فقط در اختیار برخی از کشورها قرار دارد.
هواپیمای پنهانکار یا هواپیمای رادارگریز به دلیل بکارگیری فناوریهای پیشرفته در آنها امواج راداری را جذب میکند و مانع از بازگشت امواج میشوند البته در گذشته به دلیل نبود دانش کافی هواپیماهای رادار گریز که با فلز ساخته میشدند برای پنهان ماندن امواج را منحرف میکردند اما امروز با در دست بودن متریال جدید مانند کامپوزیت دیگر لازم به سخت هواپیماهایی با شمایل عجیب نیست امواج را منحرف کنند.
تاریخچه هواپیمای پنهانکار
در جنگ جهانی دوم نیروهای آلمانی به فکر ساخت چنین هواپیمایی افتادند و حتی مراحل طراحی آن را نیز طی کردند و نام آن را " هرتون هو 229 " نامیدند اما به دلایلی این پروژه در حد طرح ماند و به مرحله ساخت وارد نشد.
بعد از آلمانیها نوبت آمریکا رسید تا کار طراحی و ساخت چنین هواپیمایی را در دستور کار خود قرار دهد و در همین زمینه توانستند در سال 1977 اولین هواپیمای رادارگریز خود به نام " لاکهید اف-117 " را به پرواز درآورند و بعد از آن هم توانستند " F-22 " و " B-2Spirit " را در اختیار بگیرند و در حال حاضر نیز حال کار برای تولید هواپیمای فوق پیشرفته و پنهانکار " F-35 " هستند.
نکته مهم در مورد ساخت هواپیماهای پنهانکار آمریکایی این است که این کشور " F-117 " را به شکلی عجیب طراحی کرده که این کار به خاطر این است که بدنه این هواپیما از جنس فلز ساخته شده و فلز به راحتی توسط رادارها شناسایی میشود، از این رو آمریکا به بدنه این هواپیما فرمی عجیب داده تا بتواند امواج راداری را منحرف کند.
روسیه و چین کشورهایی بودند که بعد از آمریکا دست به کار ساخت هواپیماهای رادارگریز زدند و روسیه توانست در سال 2010 جنگنده پنهانکار " T-50 " و چین در سال 2011 هواپیمای " J-20 " را به پرواز درآوردند اما هنوز این هواپیماها به طور رسمی فعالیت خود را آغاز نکردهاند.
نکته قابل اشاره در مورد جنگندههای رادار گریز که به آنها جنگنده نسل پنجم نیز میگویند این است که تاکنون جز یک مورد هیچ هواپیمای پنهانکار دیگری منهدم نشده و آن یک مورد هم در سال 1999 میلادی بود یک فروند " F-117 " در جنگ یوگسلاوی توسط موشک « سام 3 » سرنگون شد.
آنچه در زیر میخوانید، بخش هفتم و پایانی از f-14 های ایرانی است:
اولین رژه هوایی پس از جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1367/ تانکر نهاجا آماده سوختدهی هوایی به تامکت، فانتوم و تایگر
در شش بخش پیشین پرونده تامکت، تاریخچهای از نحوه ساخت این جنگنده در ایالات متحده تا نقش آفرینی آن در ناوگان هوایی کشورمان در 8 سال جنگ تحمیلی را خواندید، در بخش پایانی نوشتار نیز بنا داریم تا شما خوانندگان گرامی را از سرنوشت F-14 پس از جنگ تا به امروز مطلع سازیم.
پیش به سوی بازسازی
با پایان 8 سال جنگ تحمیلی، کشورمان با شرایط نابسامان زیادی مواجه بود؛ آسیبهای ناشی از این نبرد طولانی در ارکان مختلف ایران به چشم میآمد که هرچه سریعتر باید فکری به حال آن میشد.
بخشهای مختلف نیروهای مسلح نیز از این قاعده مستثنی نبوده و ناوگان موجود دچار برخی مشکلات یا فرسودگیهای پیش از موعد شده و نیاز به تعمیرات سنگین داشت.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز با هواپیماهایی رو به رو بود که به دلیل فشار بالای جنگ، زمینگیر شده یا آسیب دیده و نیاز به تعمیرات داشتند و شاید بی راه نباشد که بگوییم در ماههای پایانی جنگ، به دلیل کمبود شدید قطعات و سخت شدن دسترسی به ملزومات، تعداد کمی از جنگندهها در شرایط عملیاتی قرار داشتند.
با پایان جنگ و کمی بازشدن فضای سیاسی برای کشورمان، نیروی هوایی دو راه را پیش روی خود میدید: نخست خرید تجهیزات از کشورهای خارجی که در آن زمان بلوک شرق یعنی شوروی و چین شامل آن میشد و دوم سرپا نگه داشتن و بهروز کردن ناوگان موجود.
شهید والامقام منصور ستاری که در این مقطع فرماندهی نهاجا را برعهده داشت به همراه کارشناسان و متخصصان با بررسی شرایط به این نتیجه رسیدند که این دو کار با یکدیگر باید انجام شود؛ لذا با تهیه قطعات از بازارهای بینالمللی در کنار تلاش در جهت خودکفایی، هواپیماهای زمینگیر یا آسیبدیده بنا بر اولویت موجود، وارد خط تعمیرات شده و یکی پس از دیگری به سوی آسمان بال میگشودند.
همزمان با این رخدادها، سطح پرواز در نیروی هوایی نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافت و رفته رفته توان عملیاتی نهاجا به سالهای ابتدایی جنگ و حتی پیش از آن نزدیک شد.
خرید جنگندههای جدید از بلوک شرق
خریداری جنگنده رهگیر پیشرفته MiG-29 «فالکروم» در دو نسخه رزمی و رزمی-آموزشی (دو کابینه) و سپس بمب افکن ضربتی Su-24 «فنسر» بنا بر درخواست ایران و موافقت شوروی کلید خورد و همزمان با آن، برنامه خرید جنگنده رهگیر-آموزشی F-7 «ایرگارد» از چین نیز به سرانجام رسید.
به ترتیب از بالا: Su-24 «فنسر»، Mig-29 «فالکروم» و F-7 «ایرگارد»
این خریدها برای کشورمان که در بازه زمانی بیش از 10سال، تنها توانسته بود چندین فروند جنگنده F-5 را از کشورهایی که پیشتر خود مشتری ایران بودند به دست آورد، رخدادی مهم به شمار میآمد و نشان از عزم بالای فرماندهان برای افزایش توان هوایی کشور به سطح قابل قبول در منطقه خاورمیانه داشت.
اورهال تامکتها با دستهای خالی
جنگندههای F-14 «تامکت» در این بین با شرایط پیچیدهتری روبهرو بودند. این هواپیماها که طی 8 سال جنگ تحمیلی نزدیک به 30000 سورتی پرواز موفق در دفاع هوایی و گشتزنی را از منتهی علیه شمال کشور تا آبهای گرم خلیج فارس به ثبت رسانده بودند، نیاز به توجه بیشتری داشتند و تهیه امکانات برای آنها به سبب محدود بودنشان به حضور در نیروی دریایی ایالات متحده، سختتر از سایر هواپیماهای موجود در ناوگان نیروی هوایی بود اما با تمامی این مشکلات، متخصصان جهاد خودکفایی نهاجا به همراه مراکز دانشگاهی توانستند برخی از قطعات پرمصرف را ساخته و بخشهای تعمیراتی نیروی هوایی در کنار سازمان صنایع هوایی ایران (صها) در تلاشی تحسینبرانگیز حجم بالایی از تامکتها را در بازه زمانی کوتاه، یک به یک روانه خط پرواز کردند.
آنچه در زیر میخوانید، بخش ششم از f-14 های ایرانی است:
با گذشت چند از سال از آغاز جنگ تحمیلی، تصمیمگیرندگان جنگ به این نتیجه رسیدند که در هم شکستن رژیم بعثی عراق تنها با کسب یک پیروزی قاطع در خاک این کشور و تصرف نقطهای راهبردی ممکن است، لذا عملیاتهای متعددی از سال 61 تا 65 جهت کسب این برتری برنامهریزی شد و به اجرا درآمد که هیچ کدام از این عملیاتها به اندازه «والفجر 8» که منجر به فتح شبه جزیره فاو شد، موثر نبود.
این عملیات بزرگ و سرنوشتساز آنچنان زنگ خطر را برای قدرتهای شرق و غرب و حامیان رژیم بعثی به صدا در آورد که عملا منجر به باز شدن پای آنان به منطقه، ایجاد درگیریهای مختلف و پشتیبانی بی قید و شرط از عراق گردید تا جایی که رسما این اقدامات -بدون هرگونه سرپوش گذاشتن- در رسانه ها اعلام می شد.
در چنین شرایطی کشورمان با مشکلات بسیاری در بخشهای مختلف رو به رو بود. اقتصاد به سبب هزینه جنگ دچار مشکل شده، دسترسی به تجهیزات نظامی با صدها گرفتاری همراه و در بخشی از ارکان سیاسی نیز مسائلی به وقوع میپیوست که همه و همه کار را برای ادامه مسیر دشوار میکرد.
دقیقا در همین مقطع، همبستگی خیل عظیم مردم با هر دیدگاهی منجر شد تا علیرغم حواشی گوناگون، کشورمان مسیر جنگ را با افتخار طی کرده و عاقبت نیز آن را به پایان ببرد، لذا در این بخش به آخرین مراحل جنگ و پایداری و ایستادگی ملت غیور ایران اشاره خواهیم داشت که می تواند درسی برای تمامی آیندگان باشد.
* خودکفایی؛ نیازی اساسی
گذشت چند سال از جنگ و بهرهبرداری بیش از حد از ناوگان، کم کم اثرات خود را بر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سایر ارکان نظامی گذاشته بود و همین امر تعمیرات پیش از موعد مقرر پرندگان را میطلبید؛ پرندگانی که به دلیل حجم و فشار بالای جنگ، یکی پس از دیگری زمینگیر میشدند و از سوی دیگر، حجم گسترده بکارگیری مهمات، موجودی انبارها را تا میزان خطرناکی کاهش داده بود.
در چنین شرایطی ایران به واسطه تحریمهای گسترده نظامی عملا تنها با چند کشور محدود در ارتباط بود و برای دستیابی به بخش اعظم قطعات و تجهیزات مورد نیاز دست به دامان بازارهای سیاه میشد که همواره با قیمتی بالاتر همراه بود و ریسک عدم دستیابی یا به عبارتی کلاه برداری نیز در آن وجود داشت.
در این اوضاع و احوال بنا به پیشنهاد حضرت آیتالله خامنهای (ریاست جمهور وقت) تصمیم بر خودکفایی گرفته شد و نخستین رکن از نیروهای مسلح کشورمان که عملا وارد این حیطه گردید، نیروی هوایی ارتش بود.
بازدید حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا از پایگاه هشتم شکاری اصفهان در سال 1370
بنا بر این طرح، ساخت قطعات ساده اما پر مصرف به عنوان سرآغاز این مسیر طولانی و مهم قرار گرفت که امروزه به تولید تجهیزات حساس و راهبردی ختم شده است.
بازدید حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا از یک فروند تامکت در پایگاه هشتم شکاری اصفهان در سال 1370 به همراه شهید منصور ستاری فرمانده وقت نهاجا
اما در خصوص ناوگان هواپیماهای F-14، پس از تلاش برای به پرواز در آوردن هر آنچه امکان داشت، شاید مهمترین نیاز، تامین موشک های هوا به هوای این جنگنده خصوصا سلاح راهبردی آن یعنی موشک «فینیکس» بود که به دلیل حجم بالای شکارها، به تعداد محدودی تقلیل یافته و اگر فکری به حال آن نمیشد، به زودی شاهد اتمام آن بودیم.
بازدید حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا از بخش خودکفایی پایگاه هشتم شکاری اصفهان در سال 1370 به همراه شهید منصور ستاری
* «سجیل» جای «فینیکس» مینشیند
در چنین شرایطی «پروژه سجیل» در نیروی هوایی کلید خورد که منجر به هماهنگسازی موشک سطح به هوا MIM-23 «هاوک» با رادار AN/AWG-9 گردید و به این ترتیب بخشی از توان موشکی بُردبلند تامکتها تامین شد.
اجرای این پروژه توسط مهندس بازرگان (یکی از هُمافران نیروی هوایی) با مدیریت اجرایی فریدون علیمازندرانی (از خلبانان تامکت) آغاز شد و طی آن، نخست تعدادی از موشکهای «هاوک» آسیب دیده پدافند هوایی بر روی هواپیمای F-14 نصب و روی زمین بدون بالک و در داخل چاله ای رها شد تا نخست مشخص شود که آیا بال این هواپیما و ساختار پایلونهای آن (محل نصب سلاح) توانایی حمل این موشک سنگین و بزرگ را دارد یا خیر.
پس از آن، مرحله هماهنگسازی موشک با رادار پیشرفته تامکت آغاز شد که در حقیقت اصلیترین بخش پروژه محسوب میشد و طی آن متخصصان جهاد خودکفایی نهاجا همراه با مراکز دانشگاهی توانستند قطعهای را طراحی کنند که به عنوان واسط بین رادار و موشک، نقش هدایت و کنترل سامانه نیمه فعال راداری «هاوک» را داشته باشد.
* تست در نبرد واقعی/ سوپراتاندارد عراقی منهدم میشود
اجرای این مرحله مهم چندین ماه طول کشید که توضیح کامل آن از حوصله مطلب خارج است، عاقبت نخستین تست عملیاتی موشک، علیه یک هدف پهپاد از نوع MQM-107 (که پیش از انقلاب خریداری شده بود) در میدان تیر سمنان انجام و هدف با موفقیت منهدم شد.
رهاسازی نخستین موشک سجیل در میدان تیر سمنان توسط خلبان فریدون علیمازندرانی
پس از آن نیز تست دوم در همین منطقه به وقوع پیوست و در نهایت به دلیل اصرار بالای برخی از ناظران، سومین تست به صورت واقعی در منطقه خلیج فارس و علیه یک هدف واقعی صورت پذیرفت که پس از انهدام، مشخص شد هواپیمای مورد اصابت قرار گرفته عراقی، از نوع «سوپراتاندارد» بوده است.
آنچه در زیر میخوانید، بخش پنجم از F-14های ایرانی است:
در بخش پیشین نوشتار از نقش کلیدی تامکتهای نیروی هوایی کشورمان در عملیاتهای سرنوشتساز و آزادسازی بخش اعظمی از خاک مادری سخن گفتیم، سپس به حضور قدرتمندانه این جنگنده در عرصه آسمان مرزهای غربی اشاره داشتیم اما به طور قطع، تمامی آن، بخش کوچکی از فعالیت F-14ها طی 8سال جنگ تحمیلی بود و اگر بخواهیم نقطه عطف فعالیتهای این جنگنده رهگیر قدرتمند را بیان کنیم، شاید بهترین انتخاب حضور بر فراز خلیج فارس و نقش انکار ناپذیر، جهت باز نگاه داشتن خطوط دریایی حمل و نقل اقتصادی وابسته به نفت برای کشورمان باشد، لذا در این قسمت در این خصوص سخن خواهیم گفت، اما پیش از آغاز اصل مطلب نیاز است که به دو موضوع مهم و اساسی اشاره شود:
نگاهی با چشمان باز
هنگامی که شما یک هواپیمای نظامی را خریداری میکنید، با قراردادی مشخص نیازمندیهای خود را اعلام کرده و در مقابل، هواپیما را همراه با قطعات یدکی، کتب فنی، تجهیزات نگهداری، آموزش خلبانان و کرو زمینی و اگر جنگنده باشد، تسلیحات دریافت خواهید کرد.
این قرارداد پشتیبانی برای مدت مشخصی اعتبار دارد و بعد از آن، کشور خریدار است که باید از این هواپیمای خریداری شده برای انجام ماموریتهایی در راستای حفظ منافع کشور خود استفاده کند.
در این بین احتمالا قطعات و تجهیزات مورد نیاز را با پرداخت پول دریافت خواهد کرد و عملا قرارداد میتواند دائما تمدید شود تا زمانی که هواگرد به پایان عمر عملیاتی خود برسد.
اما اگر این پشتیبانی به هر دلیلی قطع شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
قاعدتا ناوگانی که پس از مدتی با کمبود قطعه و تجهیزات و تسلیحات روبرو شده و آموزش نفرات مورد نیاز برای آن نیز به مشکل خورده است، 2 مسیر پیش رو دارد: یا باید قید سرمایه ملی را زده و به دنبال شریک دیگری برود (کاری که برخی از کشورها انجام دادهاند) و یا روی پای خودش بایستد، خط تعمیرات را کامل کند، آموزشها را بومی کرده و تسلیحات مورد نیاز را با توان داخلی بسازد و این دقیقا همان کاری است که «ایران» در پیش گرفت.
لذا درست است که تامکتهای خریداری شده از بهترین امکانات برخوردار بوده و در زمان خود از بالاترین فناوری بهره میبردند ولی عملا پس از قطع پشتیبانیهای کشور سازنده و ورود به روندی انکارناپذیر که منجر به خودکفایی شد، دیگر تنها نام و نشانی آمریکایی دارند و در اصل نمادی از خودباوری و توان ملی محسوب میشوند.
در بیان اهمیت این کار همین بس که بدانیم تعمیرات سنگین یا اورهال این جنگنده، کاری شگرف به حساب آمده و برخلاف دیگر هواپیماهای موجود در نیروی هوایی کشورمان که امروزه در سایر کشورها نیز پرواز میکنند، تامکت تنها در ایالات متحده و آن هم نیروی دریایی این کشور پرواز میکرد و آنقدر پرهزینه بود که در سال 2006 کنار گذاشته شد اما در ایران همچنان به سوی آسمان بال میگشاید.
بنابراین اگر در سراسر این نوشتار، لب به تمجید از توان این پرنده قدرتمند گشودهایم (که البته کاملا به حق است) نه در تمجید مطلق تامکت بلکه در تمجید جنگندهای است که با توان ایرانی، امروز به سلامت و ایمن پرواز میکند.
گشت هوایی F-14 بر فراز مناطق غربی کشور
نکته قابل ذکر دیگر این است که اگر ما خلبانان عراقی را افرادی ترسو یا ناتوان بنامیم یا به شکلی که همواره آنان را افرادی کودن و بی مغز که براحتی مورد هدف قرار میگرفتند ترسیم کنیم، کاری بس اشتباه خواهد بود، زیرا در این صورت سطح عملکرد و توان خلبانان ایرانی زیر سوال رفته میرود.
ما باید بدانیم که عراقیها اولا در طی 8 سال جنگ تحمیلی هرآنچه داشتند پای کار آوردند تا ایران اسلامی را به زانو درآورند و جز در سالهای نخست که تحت تاثیر آموزشهای شوروی سابق، تفکراتی بسته داشتند، همواره سعی میکردند تا بهترین ها را برای خلبانان خود در نظر بگیرند.
هرچند بازهم سطح این آموزشها از همتایان ایرانی به مراتب پایینتر بود، اما گذشت زمان و کسب تجربههایی نو، از آنان مردانی جنگی ساخت که حضورهای متعدد در عمق خاک کشورمان و خاطرات خلبانان نیروی هوایی گواه این مطلب است.
لذا در هنگام نقد تواناییهای خود، بهتر است دیدگاهی منصفانه به طرف مقابل داشته باشیم و چه بهتر که با بیان حقایق بگوییم در چه شرایطی و چه دشواریهایی، جان برکفان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانستند خصم را در هم بشکنند.
70 شکار در تنبیه متجاوز
با آزادسازی بخش اعظم خاک کشورمان از لوث وجود ارتش بعثی، جمهوری اسلامی ایران خود را آماده ورود به عمق خاک عراق میکرد چرا که به نظر میرسید صدام حسین بنایی بر پایان جنگ ندارد و تنها سیاستی که میتوانست آنها را پای میز مذاکره بنشاند، تسخیر هدف یا اهداف راهبردی در این کشور و سپس حفظ آن بود تا به عنوان برگی برنده در مذاکرات استفاده شود.
ایران پیش از این تلاشهایی را در عملیاتهای رمضان، بدر و خیبر انجام داد که به نتایج مطلوب نرسید اما این بار با آغاز سال 1364 و بعد از مدتها رکود در جبههها، طرح عملیاتی «والفجر 8» روی میز فرماندهان عالیرتبه جنگ قرار گرفت تا با گذشتن از اروندرود و خطوط مرزی در جنوب غرب خوزستان، منطقه راهبردی و ارزشمند شبه جزیره فاو به تصرف درآید.
همزمان با اجرای این عملیات در بُعد زمینی، نیروی هوایی بنا بر طرح «شفق» وظیفه داشت تا نخست با ایجاد یک چتر ایمن بر فراز منطقه نبرد با استفاده ترکیبی از رادارهای مادر، سایتهای موشکی و توپخانهای زمین به هوا و هواپیماهای رهگیر، از نفوذ جنگندههای بعثی جلوگیری به عمل آورده، سپس با اجرای تاکتیک بمباران خطوط دفاعی و سپس عقبه دشمن، موجب اختلال در ارسال تدارکات شود.
جنگنده تامکت در ارتفاع بالا چرخ ها را برای عکاسی باز کرده است
ضمنا ماموریتهای شناسایی تاکتیکی و شنود الکترونیکی به هواپیماهای شناسایی و سایتهای زمینی و پروازی«فاشا محول شد و ارسال تجهیزات برای نیروهای خط مقدم نیز بر دوش یگانهای ترابری نهاجا قرار گرفت.
در کنار نیروهای زمینی و هوایی، نیروی دریایی نیز بنا بر طرح عملیاتی «کربلای 3» (تکسا 3) با همکاری نیروی دریایی سپاه پاسداران وظیفه تسخیر سکوهای نفتی «البکر و الامیه» را بر عهده داشت.
ساعت 22 روز بیستم بهمن ماه 1364 عملیات غرورآفرین والفجر 8 آغاز شد و نیروی هوایی مطابق با طرح از پیش تعیین شده، وظیفه اجرای ماموریت های محوله را بر دوش گرفت.
این برهه از تاریخ نهاجا دقیقا زمانی است که معاونت عملیات نیروی هوایی بر عهده سرهنگ خلبان (شهید) عباس بابایی قرار داشت و پدافند هوایی نهاجا نیز توسط سرهنگ (شهید) منصور ستاری فرماندهی میشد.
بنا بر نظر معاونت عملیات جهت پوشش بهتر فعالیتهای اجرایی در منطقه خوزستان و مناطق مشرف به آن و همچنین قطع کانالهای ارتباطی مختلف با تهران که موجب کُندی در کارها یا احیانا لو رفتن ماموریتها میشد، پایگاه پنجم شکاری امیدیه به عنوان مقرر قرارگاهی تحت عنوان «رعد» در نظر گرفته شد و هواپیماهای شکاری از پایگاههای هوایی دورتر از منطقه نبرد با اعزام به این ناحیه، عملیاتهای جنگی را انجام داده و به واسطه فاصله کم با خطوط دشمن، حداکثر مهمات را با کمترین میزان سوخت حمل میکردند. سایر هواپیماهای شکاری همچون تایگرهای دزفولی، فانتوم های بوشهری و تامکتهای اصفهانی و شیرازی نیز از مبدا به اجرای ماموریت میپرداختند.
با توجه به طرح «شفق»، جنگندههای رهگیر، هماهنگ با سایتهای راداری و پدافند موشکی، بیش از 70 فروند هواپیمای دشمن را ساقط کردند که در این بین نقش تامکتها انکارناپذیر است.
تامکتهابا حضور بر فراز قرارگاههای مقدم عملیاتی، اقدام به اجرای عملیات گشت هوایی (CAP) کرده و با حفظ عقبه خطوط نبرد از هجوم جنگندههای دشمن، منتظر حضور آنان میماندند. در این میان اگر هواپیماهای عراقی از کمربند قدرتمند پدافند موشکی زمین به هوای «هاوک» و سایتهای توپخانهای میگذشتند، در مقابل خود تامکتها را مشاهده کرده و سرنگون میشدند.
به معرفی هواپیمای بزرگ و پهن پیکر نظامی جهان می پردازیم.
آنتونوف-۱۲۴ An-124 معروف به کندور Condor یک هواپیمای غیرنظامی ساخته شرکت آنتونوف کشور اوکراین است. طراحی این هواپیما از اواخر دهه هفتاد میلادی شروع شد و نخستین پرواز آن در آوریل ۱۹۸۲ انجام شد. کاربرد تجاری آن از سال ۱۹۸۶ شروع شد. تا پیش از ساخت ایرباس آ-۳۸۰ این هواپیما بزرگترین هواپیمای با تولید انبوه جهان به حساب میآمد.
لاکهید سی-۵ گالکسی هواپیمای باربری نظامی موجود در نیروی هوایی آمریکا است.
نمایشی از لاکهید سی-۵ گالکسی
برای دیدن باقی مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمایید......
آنچه در زیر میخوانید، بخش چهارم از F-14های ایرانی است:
همانطور که شما خوانندگان محترم مطلع هستید، اسنادی مرتبط با اتفاقات رخ داده در جنگهای اخیر سراسر دنیا، پس از گذشت زمانی مشخص منتشر و در دسترس عموم قرار میگیرد که البته بخشی از اسناد نیز همواره سری میمانند، اما در کشورمان ایران به دلایلی مختلف چنین امری یا امکانپذیر نبوده یا صورت نمیپذیرد لذا تهیه مطالب مستند و مشخص، غالبا با بهرهبرداری از دانش شفاهی و یا خاطرات حاضران در میادین نبرد است.
مطابق با این بحث، نوشتار حاضر نیز ترکیبی از اطلاعات رسمی منتشر شده، خاطرات خلبانان و پرسنل فنی و همچنین صحبتهایی است که میتوان در بخشهای مختلف دنیای مجازی شاهد آن بود که البته در کنار آنها مطالب جدیدی را نیز شاهد هستید، لذا قابل ذکر است علیرغم تلاش در جهت حفظ سیر تاریخی و همچنین ترتیب زمانی اتفاقات، در برخی از بخشها ممکن است رخدادهایی بیان شود که زمان وقوع آن عقب یا بعد از مقطع ذکر شده باشد که مهمترین دلیل آن، نبود اسناد معتبر جهت استناد زمانی است.
با این مقدمه، وارد بخش اصلی تاریخ نبردهای هوایی 8 سال دفاع مقدس میشویم؛ مقطعی که در حقیقت بیشترین حجم درگیریها در آسمان 2 کشور در این بازه زمانی کوتاه اما سرنوشتساز به وقوع پیوسته است.
رو در روی سراب فرانسوی
پس از گذشت نزدیک به یک سال از شروع جنگ تحمیلی، همچنان برتری هوایی در دستان نیروی هوایی کشورمان بود؛ جنگندههای «تامکت» در پوشش آسمان منطقهی نبرد، فعال ظاهر شده و «فانتومها» و تایگرها نیز نیروهای سطحی رژیم بعثی عراق را تحت فشار گذاشته بودند.
از سوی دیگر سلسله عملیاتهای غرورآفرین ایران با طرح «مروارید» نیروی دریایی آغاز، با حمله به H-3 توسط نیروی هوایی ادامه و حالا وارد فصل جدیدی شده که هدف از آن، در هم شکستن مقاومت متجاوز و عقب راندن از خاک مادری است.
دقیقا در همین زمان است که درگیریهای هوایی به اوج خود میرسد؛ نیروهای مسلح دو طرف با تمام تلاش سعی دارند تا نهایت توان و قدرت خود را در عرصه زمین، آسمان و دریا به رخ یکدیگر بکشند.
در آسمان منطقه نبرد و سراسر مرزهای غربی، شدیدترین درگیریهای 8 سال جنگ تحمیلی بین نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروی هوایی رژیم بعثی عراق به وقوع پیوست که اگرچه حجم عمدهای از پیروزیها به نفع کشورمان بود، ولی دقیقا در آبان ماه 1360 و اندکی پس از شکست حصر آبادان، عراق سلاحی جدیدی را وارد جبهه های نبرد هوایی کرد که توانست همه چیز را تحت تاثیر خود قرار دهد و آن میراژهای F-1 فرانسوی (Dassult Mirage F1) ساخت شرکت «داسو» بود.
میراژ عراقی اندکی پیش از تحویل حین انجام آزمایش های پروازی
البته نیروی هوایی کشورمان پیش از رو در رویی رسمی با این جنگنده، از طریق مراکز اطلاعاتی و سامانههای شناسایی خود از روند تحویل این هواپیماها به عراق اطلاع داشت.
نخستین خرید هواپیماهای میراژ توسط عراق به پیش از 8 سال جنگ تحمیلی باز میگردد و قبل از آن، به کشورمان نیز پیشنهاد شده بود ولی ایران از خرید این جنگنده سرباز زد و F-16 (فالکن) را برگزید اما عراقیها این گزینه را در کنار هواپیماهای روسی مناسب دیدند و اقدام به سفارش این هواپیما کردند که با تاخیر یک ساله تحویل داده شد؛ بخشی از این هواپیماها به صورت پکهای قابل مونتاژ و برخی نیز بصورت پروازی از فرانسه و با توقف در قبرس، به عراق رسیدند.
این هواپیما که میتواند با سرعت مافوق صوت پرواز کند، طیف وسیعی از تسلیحات هوا به هوا شامل هدایت حرارتی مجیک 550 و هدایت راداری ماترا سوپر 530 را حمل میکند که برای درگیریهای هوایی مناسب بود.
قدرت مانور پذیری «میراژ» در کنار سامانههای پیشرفته جنگ الکترونیک آن و همچنین رادار توانمند «سیرانو» جهت شناسایی اهداف هوایی و سطحی، نیروی هوایی رژیم بعث را چند پله بالاتر از زمانی آورد که تسلیحات تضعیف شده ساخت شوروی را استفاده میکردند.
میراژهای F-1 علاوه بر توانمندی در درگیری های هوا به هوا، می توانستند طیفی از موشک های هوا به سطح ضد رادار «آرمات»، موشکهای ضد کشتی AM.39 «اگزوست» و همچنین بمبهای هدایت لیزری و سقوط آزاد را حمل کنند ضمن آنکه توانایی سوختگیری هوایی برای آنها، برد عملیاتیشان را بالا میبرد.
یک فروند میراژ عراقی حین شلیک موشک ضدکشتی «اگزوست» که در بخش بعدی نوشتار به تفصیل به آن اشاره خواهیم کرد
در چنین شرایطی، در روز 27 آبان ماه سال 1360، نخستین رویارویی جنگندههای ایرانی و میراژهای عراقی به وقوع پیوست.
در این تاریخ، یک فروند هواپیمای F-14 «تامکت» در منطقه عمومی اهواز، حین گشتزنی هوایی و از طریق رادار زمینی، متوجه 2 هدف پرسرعت شده که قصد خاک کشورمان را کردهاند.
با هدایت رادار، جنگنده F-14 به سمت نقطه مورد نظر رفته و مشاهده میکند که 2 فروند هواپیمای جنگنده کوچک مشابه F-5 در حین پرواز هستند. در این شرایط، میراژها به آسمان خود برگشته و تامکت نیز مشاهدات خود را پس از حصول اطمینان از نبودن جنگنده ایرانی به دیگر خلبانان اعلام میکنند اما اندکی بعد نخستین شکار میراژ طی جنگ اتفاق میافتد.
در روز 12 آذر ماه 1360 یک فروند تامکت با هدایت خلبان «ابوطالبی» حین گشت زنی بر فراز خلیج فارس، متوجه نزدیک شدن هواپیمایی از رو به رو میشود. با تشخیص خصمانه بودن هدف، دستور شلیک صادر و وی یک تیر موشک «فینیکس» را به سمت جنگندهای -که بعدا مشخص میشود «میراژ» بوده- شلیک میکند.
از سمت مقابل نیز هواپیمای عراقی موشکهای سوپر 530 خود را که در حقیقت یک سلاح هدایت راداری برد متوسط است، به سمت حریف ایرانی خود نشانه میگیرد.
در همین درگیری و با شیرجه تامکت، خطر اصابت به جنگنده ایرانی از بین رفته و در سوی دیگر میدان، میراژ F-1 به تلی از آتش مبدل میشود ولی این تمام ماجرا نیست.
فاجعه...
تنها دو روز بعد و در 14 آذر ماه 1360، عراقیها تاکتیک جدیدی را امتحان کرده و تواما جنگندههای میگ 23 و میراژ F-1 را وارد منطقه درگیری میکنند تا ببینند عاقبت میتوان تامکتهای ایرانی را هدف قرار داد یا خیر؟
در این تاکتیک، جنگنده های میگ 23 در ارتفاع بالا به سمت خاک ایران نفوذ کرده و F-14های رهگیر متقابلا به رهگیری و دنبال کردن هدف متخاصم میپردازند اما دقیقا در همین زمان 2 فروند میراژ عراقی از سمت پایین به جنگندههای ایرانی حمله ور شده و اقدام به شلیک موشکهای هوا به هوا میکنند.
با اجرای دقیق این طرح، تحت نظارت رادار بصره و هواپیمای آواکس تازه تحویل شده با نام «بغداد»، نیروی هوایی بعثی موفق به سرنگون کردن 2 فروند تامکت در یک روز شده و اندکی بعد، F-14 سوم نیز شکار میشود که البته خلبانان آن به سلامت نجات مییابند.
این رخداد در سطح کشورمان یک فاجعه تلقی میشد تا جایی که در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی -فرمانده جنگ در آن زمان- میخوانیم: «در این «روز تلخ» 2 فروند هواپیمای F-14 را از دست دادیم و این یک حادثه ناگوار است چرا که توانایی جایگزین کردن جنگنده ها را نداریم.»
میراژهای عراقی مجهز به موشک اگزوست و هدف گیری ایرانیان
آنتونوف225 مریا، یک هواپیمای استرتژیک باری است که طراحی آن در دهه 80 میلادی توسط کمیته طراحی آنتونوف صورت گرفت. درست است که هواپیمای ایرباس آ380 بزرگترین هواپیمای مسافربری دنیاست اماهواپیمای آنتونوف 225 هم بزرگ ترین هواپیمای دنیاست هرچند از نقطه نظر ماموریت جزء کلاس هواپیماهای باری محسوب می شود.
antonov 225 mriya
هدف از طراحی این هواپیما، حمل و نقل بوران فضایی شوروی بود (بوران سفینه فضایی شوروی است که تنها یک بار در سال 1988 به فضا سفر کرد) . نام مریا در انتهای آنتونوف225 به معنای رویا در زبان اکراینی است. اولین نمونه آنتونوف225 در سال 1988 تکمیل شد. ابتدا قرار بود دو نمونه از این هواپیما وارد ناوگان هوایی شود اما اکنون تنها از یک فروند آن بهره برداری می شود که دارای شماره شناسه 82060-URاست. این هواپیما توانایی حمل و نگهداری بارهای بسیار سنگین و بسیار بزرگ را دارد.
آنتونوف یا مجموعه علوم و تکنولوژی هوانوردی آنتونوف که پیش تر با نام کمیته طراحی آنتونوف نیز شناخته می شد یک کارخانه ساخت و تولید و سرویس دهی هواپیمایی است که در اکراین قرار دارد و با گروه کارشناسان خود بر روی هواپیماهای بسیار بزرگ مشغول فعالیت هستند. این کارخانه یک موسسه وابسته به دولت بوده و مرکز اصلی آن در شهر کییِف اکراین است.
آنتونوف225 بزرگ ترین و پرقدرت ترین هواپیمای جهان است. این هواپیما در اصل مدل بزرگ تری از هواپیمای موفق Ruslan 124-An به شمار می رود، با حداکثر وزن ناخالص 640 تن و در حال حاضر سنگین ترین هواپیمای جهان است. هر چند هواپیمای Hercules 4-Hughes H که به ”Spruce Goose“ (غار آراسته و زیبا) شهرت دارد، وزن بیشتری نسبت به 225-An دارد و طول بالهایش نیز بیشتر است اما 4-H تنها یک بار موفق به پرواز شد. این هواپیما حتی از ایرباس آ380 و نیز همتای خود Galaxy 5-C که به منظور حمل هواپیماهای جنگی ساخته شده بود، بزرگ تر است.
آنچه در زیر میخوانید، بخش سوم از F-14های ایرانی است:
در بخش پیشین نوشتار خواندیم که «تامکت» چگونه ساخته شد و پس از تحویل چه مراحلی را برای حضور موفق در سازمان رزم نیروی هوایی طی کرد که از جمله میتوان به شرکت در مانورهای مشترک و آموزشهای سنگین و فشرده خلبانان اشاره کرد که از آنان مردان جنگی ساخت.
تامکت در اولین درگیری هوایی خود با روباه افسانهای شوروی، فوقالعاده ظاهر شد و چشم همه را خیره کرد اما در ادامه، نامهربانیهایی با گربههای پارسی در راه بود که با مجاهدت افراد گمنام به تاریخ پیوست و حتی بسیاری از خلبانان که عذر آنان از نیروی هوایی خواسته و به ناحق بازخرید شده بودند، مردانه لباس رزم پوشیده و به نیروی مقدس خود بازگشتند.
حال به مقطع سی و یک شهریور 1359 و اندکی پیش از آغاز 8 سال دفاع مقدس مردمان این سرزمین میرسیم و با این مقدمه، وارد مهمترین بخش زندگی تامکتهای وطنی خواهیم شد که اصل نوشتار را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
ققنوس از خاکستر برمیخیزد
هنوز که هنوز است برخی اعتقاد دارند که خرید تامکت با توجه به هزینه بالای آن، اقدامی اشتباه محسوب میشد.
تقریبا هر فروند جنگنده «تامکت» در آن زمان برای کشورمان 30 میلیون دلار آب خورد و به این رقم باید هزینههای پشتیبانی قطعات و آموزش نفرات را نیز افزود. موشکی مثل «فینیکس» نیز نزدیک به یک میلیون دلار در هر تیر قیمت داشت حال این را حساب کنید با دلار 7 تومانی در آن زمان، چه رقم بالایی خواهد شد و در مقابل شاید قیمت هر فروند «ایگل» (جنگنده F-15) به نسبت کمتر تمام میشد اما برای مقایسه هر سلاحی باید به زمان خرید آن و واقعیت ها و نیازهای موجود رجوع کرد.
کشورمان در ابتدای کار بنا داشت تا 30 فروند تامکت را خریداری کرده و 50 فروند دوم را برای ایگلها کنار بگذارد، اما بعدها مشخص شد که تامکت با رادار قدرتمند و موشک فوقالعاده خود بسیار قویتر از ایگلی است که موشک AIM-7F مخصوص آن هنوز در مراحل آزمایش قرار داشت، لذا اگر به جای F-14ها در آن زمان F-15 خریداری می شد شاید پیروزی های خیره کننده در نبردهای هوایی زمان جنگ رقم نمیخورد.
از سوی دیگر، شدت تبلیغات برای این جنگنده و همچنین ناشناخته بودن تامکتها برای قدرتهای متخاصم منطقهای آنقدر زیاد بود که در بازههای زمانی مختلف تنها و تنها با یک قفل راداری، دشمن به سمت خاک خود فرار میکرد.
با این توصیفات، نیروی هوایی کشورمان در آغاز جنگ، 77 فروند هواپیمای F-14 «تامکت» و نزدیک به 280 تیر موشک راهبردی «فینیکس» داشت (در بخش قبل گفتیم که 2 فروند از تامکتها در پیش از انقلاب دچار سانحه شدند) که در قالب 3 گردان رزمی و یک گردان آموزشی فعالیت میکردند.
در ماه های منتهی به آغاز جنگ، بنا بر طرحهای عملیاتی، خلبانان انواع هواپیماهای شکاری و ترابری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به اجرای برخی تاکتیکهای نوآورانه کردند که از جمله آنها میتوان به آغاز روند سوختگیری هوایی شبانه تامکتها در شرایط رزمی اشاره کرد.
این اقدام که برای نخستین بار توسط خلبانان «فریدون علیمازندرانی» و (شهید) «هاشم آل آقا» اجرا شد بدون اطلاع قبلی پایگاه و تنها با تشخیص خلبانان از هواپیمای سوخترسان بوئینگ 707 صورت پذیرفت. هرچند دو خلبان به خاطر چنین کاری توبیخ شدند ولی با اطلاع فرمانده وقت نیروی هوایی مبنی بر توانایی اجرای این امر، برنامهریزیهایی جهت تست دیگر خلبانان برای سوختگیری هوایی در شب به عمل آمد.
شهید هاشم آل آقا نفر سوم از راست (عکس پیش از انقلاب در آمریکا)
امیر خلبان فریدون علیمازندرانی، نفر اول نشسته از راست (عکس پیش از انقلاب)
یکی دیگر از این اقدامات، برقراری گشتهای منظم هوایی بر فراز مناطق مختلف کشور بود تا از نفوذ جنگندههای عراقی به خاک ایران جلوگیری به عمل آورد و چند مورد هدفگیری موفق پیش از آغاز جنگ نیز به مقامات عراقی نشان داد که نیروی هوایی ایران بر خلاف تحلیلهای آنان زمینگیر نیست؛ هرچند تصورات «صدام» از جای دیگری آب میخورد.
یون 20 (به اختصار Y-20) هواپیمای ترابری است که از چهار پیشرانه جت، نیرو می گیرد؛ این هواپیما توسط موسسه طراحی هواپیمای 601 واقع در شن یانگ طراحی شده و توسط شرکت هواپیماسازی شیان(Xi’an) ساخته شده است؛ در واقع این هواپیما تا حدودی بر اساس تکنولوژی روسی هواپیمای ترابری ایلیوشین 76 بوده و در توسعه آن از کمک دفتر طراحی آنتونوف نیز بهره گرفته شده است.
البته به منظور ارزیابی عملکرد، دو نمونه اولیه Y-20 به موتورهای توربوفن D-30KP-2 ساخت روسیه مجهز شدند که یکی از آنها پرواز موفقیت آمیز خود را در ژانویه 2013 به انجام رساند و انتظار می رود مرحله تولید انبوه آن تا 5 الی 7 سال آینده آغاز شود که در این صورت افزایش و بهبود توان ترابری هوایی ارتش آزادی بخش خلق چین را شاهد خواهیم بود.
این هواپیمای ترابری سنگین که توسط یکی از زیر مجموعههای شرکت صنایع هوانوردی چین (AVIC) ساخته شده و شباهتهایی با هواپیمای C-17 آمریکا، ساخت شرکت بویینگ دارد، میتواند با مشارکت در فعالیتهای امدادی و بشردوستانه، در مدیریت فجایع طبیعی به حادثه دیدهگان کمک کند.
البته در این رابطه برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2016 در مجموع هشت فروند از این هواپیما ساخته شده و در اختیار نیروی هوایی چین قرار می گیرد و با ورود این هواپیما به ناوگان ترابری هوایی چین، ممکن است تا جایگزین مدل قدیمی ترآن یعنی Y-8 شود.
طراحی:
Y-20هواپیمایی با بال بالا( نصب بال در بالای بدنه)، چهار موتوره با طرح دم T شکل و ظاهری شبیه به بوئینگ C-17 Globemaster IIIاما در اندازه ای کوچکتر است؛ حداکثر وزن محموله این هواپیما 60 تا 66 تن و حداکثر وزن برخاست آن 180 الی 200 تن عنوان شده و علاوه بر این ارابه های فرود اصلی این هواپیما نیز شامل دو مجموعه شش چرخی است که امکان فرود آن در باندهای غیر آماده آسفالت نشده را فراهم می کند.
این هواپیما نسبت به مشابه روسی خود ایلیوشین 76 از عرض بیشتر و طول کمتری برخوردار است و همین مسئله سبب می شود که از توان حمل بارهای حجیم در کنار حمل تجهیزاتی همچون خودروهای زرهی و سیستم های توپخانه ای سنگین در محفظه بار خود برخوردار باشد.
البته اگر چه Y-20 از چهار موتور توربوفن D-30K ساخت روسیه که بر روی هواپیماهای IL-76MD، IL-62M و هواپیمای مسافری توپولوف TU-154M نصب شده، استفاده میکند، اما چین به دنبال آن است که این موتور را با موتور ساخت خود به نام CJ-1000Aجایگزین کند.
آنچه در زیر میخوانید، بخش دوم از سلسله گزارشهای F-14های ایرانی است:
در بخش نخست این نوشتار، در خصوص تولد جنگنده F-14 «تامکت» و داستان انتخاب آن توسط کشورمان سخن گفتیم، در این قسمت نیز قصد داریم تا بخش ابتدایی دوران پر التهاب حضور این جنگنده قدرتمند در لباس نیروی هوایی ایران را بازگو کنیم؛ با توجه به این نکته که «تامکت» خریداری شد تا بخش مهمی از توان رزمی کشور باشد ولی تا مرز فروش دوباره نیز پیش رفت تا این اقدام به عنوان یک «خیانت بزرگ» علیه ملت ایران در تاریخ ثبت گردد؛ هرچند دست تقدیر و لطف خداوند متعال در کنار تلاش دلسوزانه افرادی گمنام، مانع از تحقق این تصمیم شد.
در این گزارش، داستان جالب و البته عبرتانگیز این اتفاق را خواهید خواند.
4 اسکادران تامکت در اصفهان و شیراز
با ورود تدریجی تامکتها به ایران، ناوگان تحویل داده شده در قالب 4 اسکادران عملیاتی 81 و 82 در پایگاه هشتم شکاری اصفهان و 72 و 73 در پایگاه هفتم شکاری شیراز سازماندهی و عملیاتی شدند و به نشان IIAF که مخفف Imperial Iranian AirForce به معنای «نیروی هوایی شاهنشاهی ایران» بود، منقش شدند.
یکی از نشانهای اهدایی گردان تامکت در پایگاه اصفهان پیش از انقلاب
تلاشها جهت بهرهبرداری از پیشرفتهترین پایگاههای هوایی کشور در قلب خاک ایران به سرعت پیگیری میشد و اصفهان به عنوان مرکز مادر بهرهبرداری از F-14ها انتخاب شد؛ پایگاهی که تا پیروزی انقلاب اسلامی، نام ارتشبد خاتمی را بر خود داشت.
وی که مشهورترین (و به اعتقاد بسیاری، موفقترین) فرمانده نیروی هوایی پیش از انقلاب محسوب میشود، زمینهساز اقدامات مختلفی در این نیرو بود که این اقدامات از خریداری تجهیزات تا آسایش پرسنل را شامل میشد و انتخاب جنگندههای تامکت نیز در زمان فرماندهی وی به وقوع پیوست.
ارتشبد خاتمی اندکی بعد در یک سانحه مشکوک هوایی کشته شد.
آشیانههای متعدد هواپیما، مراکز تعمیراتی، پارکینگهای گسترده و همچنین انبارهای قطعات و مهمات در کنار حضور نیروهای زبده و کارآمد که در مراکز سازمانی جدید و تازهساز اسکان پیدا کرده بودند و مستشاران خارجی که جهت آموزش و بهرهبرداری و همچنین افزایش توان کاری خود در ایران مستقر شدند، همه و همه گویای شروع اتفاقات مهمی بود، ضمن آنکه پایگاه هفتم شکاری شیراز نیز بهسازیهای مناسبی را جهت تحویل گرفتن نیمی از F-14ها بر خود میدید.
همزمان، خلبانان گردانهای تامکت که با نشان (پچ) «گربه معروف گرومن» بر روی سینه شناخته میشدند، پروازها و آموزشهای فشردهای را میگذراندند تا پس از پایان مراحل آموزش در ایالات متحده بخش دیگری از فرایند یادگیری را در ایران به سرعت به سرانجام رسانده و وارد گردانهای عملیاتی خود شوند چرا که نیاز مبرم به این جنگنده جهت حضور در سازمان رزم، تلاش بسیاری را میطلبید تا هرچه زودتر امکانات و زیرساختها در کنار نیروهای زبده فراهم شود.
در همین زمان و طی آموزشها، مراحل تست جنگندههای تامکت از لحاظ شرایط پروازی نیز در حال انجام بود و بخشی از این بازبینیهای عملیاتی در کشورمان صورت میگرفت که نمونه آن تست موشکهای «فینیکس» در شرایط واقعی بود.
با درخواست محمدرضا پهلوی، یک فروند تامکت با تجهیز به 6 موشک «فینیکس» (به عنوان سنگینترین آرایش رزمی این جنگنده) در روز مقرر به هوا برخاست و خدمه آن به صورت همزمان به سمت 6 هدف پرنده بدون سرنشین پرسرعت از نوع MQM-107 شلیک کردند.
از 6 موشک شلیک شده، 5 تیر مستقیما به هدف خورد و آخرین موشک نیز علیرغم دستیابی به هدف، تنها به دلیل عدم عملکرد سرجنگی و فیوز مجاورتی، از انهدام هدف باز ماند.
این تست موفق نشان داد که انتخاب موشکهای AIM-54A «فینیکس» کاری منطقی و درست بوده است.
نصب 6 تیر موشک فینیکس زیر تامکت امریکایی
اندکی پس از این آزمایش، بررسی سایر پارامترهای پروازی همانند توان موتور، قدرت مانوردهی، سقف پرواز و... به ترتیب توسط خلبانهای ایرانی و آمریکایی انجام گرفت.
در خصوص ترکیب تسلیحاتی تامکتهای ایرانی، باید ذکر کرد که کشورمان موشکهای AIM-9J «سایدوایندر»، AIM-7E «اسپارو» و AIM-54A «فینیکس» را به کشور سازنده سفارش داد و همچنین جهت افزایش بُرد پروازی بدون سوختگیری، نسخههای اولیه مخازن سوخت را نیز تحویل گرفت که البته به دلیل عدم همگام بودن با جنگنده و برخی مشکلات دیگر کنار گذاشته شد.
3 نمونه موشک سفارش داده شده میتوانست به صورت یک ترکیب قدرتمند مورد بهرهبرداری قرار گیرد درحالیکه همزمان بین 6 الی نهایت 8 موشک بر روی هواپیما قابل نصب است که جهت شلیک همزمان به سمت 6 هدف مناسب خواهد بود اما عموما جهت مانور پذیری بهتر جنگندهها، از آرایش 2 تیر موشک «فینیکس»، 2 تیر «اسپارو» و 2 تیر «سایدوایندر» استفاده میشد تا هم خلبان انتخابهای متعددی در نبرد هوایی داشته باشد و هم پرنده سنگین نشود، ضمن آنکه نمونه F-14A تحویلی به کشورمان توانایی حمل محدود بمبهای سقوط آزاد و غلافهای رهاسازی بمبچههای آموزشی را نیز داشت.
جنگنده رهگیر F-14 ملقب به «تامکت» (گربه نر) به عنوان یک سلاح ارزشمند در نبردهای هوایی تاریخ جهان شناخته میشود که تنها در سازمان رزم 2 کشور آمریکا و ایران ایفای نقش کرده است.
این هواپیما که درست امروز (20 بهمن 1394) چهلمین سالگرد ورود آنها به نیروی هوایی کشورمان است، همواره به عنوان یکی از برگهای برنده نیروهای مسلح ایران شناخته شده و تا به امروز خدمات بسیاری را در این راه به انجام داده است.
تولد تامکت
هواپیمای رهگیر گرومن F-14 تامکت (Grumman F-14 Tomcat) به عنوان یک جنگنده راهبردی ایجاد برتری هوایی با توانایی درگیری با اهداف سطحی، محصول شرکت «گرومن» ایالات متحده و تفکرات اواخر دهه 60 میلادی شناخته میشود که نخستین پرواز خود را در سال 1970 انجام داد.
این هواپیما جهت خدمت در نیروی دریایی ایالات متحده ساخته شد تا در حقیقت به عنوان جایگزینی برای برنامه شکست خورده F111B که برای خدمت بر روی ناوگان هواپیمابر این کشور در نظر گرفته شده بودT انجام وظیفه نماید و F-4های «فانتوم» را نیز بازنشست کند.
ناوگان هواپیمابر ایالات متحده جهت حفظ خود در ماموریتهای بُرد بلند -خصوصا در اوج جنگ سرد- همواره نیازمند جنگندهای بود که بتواند پوششی مناسب را با استفاده از رادار قدرتمند و موشکهای دوربُرد فراهم سازد و شناورها را از گزند حملات بمبافکنهای شوروی سابق و موشکهای کروز حفظ کند که این نیاز با گذشت زمان از عهده فانتومها برنمیآمد. لذا طرح ساخت هواپیمای جدید در دستور کار شرکت «گرومن» قرار گرفت.
نخست بنا بود که یک هواپیمای مشترک برای نیروی هوایی و نیروی دریایی ساخته شود تا همانند فانتومها تواما عملیاتی بوده و هزینههای تعمیر و نگهداری و آموزش، با یکسان سازی، کاهش یابد ولی نیروی دریایی معتقد بود که اساسا به یک هواپیمای قدرتمند جهت برتری هوایی نیازمند است که نخست وظیفه دفاع هوایی را به نحو احسن انجام داده و سپس جهت ماموریتهای دیگر همانند عملیاتهای مقابله هوا به سطح و شناسایی تاکتیکی مورد بهره برداری قرار گیرد.
نهایتا تمامی این اتفاقات با یکدیگر منجر به تولد جنگندهای بزرگ، قدرتمند و 2 سرنشینه با فناوری پیشرفته بال متغییر به اسم F-14 «تامکت» شد.
جنگنده F-14 تامکت از نظر ظاهری دارای طول 19 متر، عرض بال 19.5 متر (در حالت باز) و 11.5 متر (در حالت بسته) است که از سطح زمین 4.8 متر ارتفاع دارد و از 2 دستگاه پیشرانه TF-30 نیرو میگیرد که بعدها در ایالات متحده با نمونه دیگری تحت عنوان GE-F110 تعویض شد.
این موتور میتواند جنگنده را تا حداکثر سرعت 2.3 ماخ رسانده و صعود تا سقف ارتفاع 60000 هزار پا را تضمین کند، ضمن آنکه با نسبت رانش به وزن 0.9، پرواز از سطح کوتاه عرشههای پروازی نیز ممکن میشد؛ هرچند بر خلاف سایر جنگندهها این پرواز با دشواری و خطرات بیشتری رو به رو بود.
طیف گسترده تسلیحات روی F-14
تامکت از نظر جنگ افزار، از خانواده مختلفی از موشکهای هوا به هوا بهره میگیرد که در 2 طیف «حرارتی» و «راداری» قابل بهره برداری است.
در این بخش، موشک های هوا به هوای AIM-9 ملقب به «سایدوایندر» با تمرکز بر حرارت خروجی موتور جنگنده دشمن، می تواند در بُرد کوتاه آن را منهدم سازد.
همچنین موشک AIM-7 ملقب به «اسپارو» نیز به عنوان یک موشک هوا به هوای میانبرد با هدایت نیمه فعال راداری، دومین سامانه در زرادخانه تامکت است که در درگیریهای هوایی فراتر از میدان دید مورد استفاده قرار میگیرد.
اما گل سر سبد تسلیحات که هماهنگ با رادار قدرتمند AWG-9 جنگنده عمل میکند، موشک مرگبار فعال راداری AIM-54 با نام «فینیکس» است که به عنوان یک سلطان بی چون و چرا در نبردهای هوایی، نفس جنگندههای بعثی بسیاری را در طی 8 سال دفاع مقدس قطع کرد.
این موشک با بُرد حداکثری 150 کیلومتر (که البته به عنوان بُرد نهایی محسوب شده و جهت اصابت تضمین شده به هدف باید در فاصله کمتری رها گردد) در برابر انواع سامانههای جنگ الکترونیک و اخلالگر توانا بوده و با نفوذ به ارتفاع بالا به همراه سرعت خیره کننده خود، هر هدفی را مورد تهدید قرار میدهد.
در خصوص سامانه راداری پیشرفته «تامکت» نیز باید این نکته را ذکر کرد که AWG-9 با بُرد نهایی 330 کیلومتر و بُرد درگیری 150 کیلومتری، یکی از توانمندترین سامانههای کشف و شناسایی زمان خود و حتی حال حاضر محسوب میشود که توانایی شناسایی 24 هدف و شلیک همزمان به 6 هدف را داراست که رقمی شگرف به حساب میآید.
به همین دلیل کابین عقب هواپیمای تامکت با نام افسر رهگیری هوایی (RIO) تنها وظیفه اجرا عملیات شناسایی و قفل بر روی اهداف را بر عهده داشته و برخلاف اکثر جنگندههای 2 کابین، دستی در کنترل هواپیما ندارد و تنها کابین جلو میتواند «تامکت» را هدایت کند.
در کنار انواع موشکهای هوا به هوا، تامکت به مسلسل 20 م.م M-61 ولکان مجهز است که برای درگیری های نزدیک و داخل میدان دید مناسب بوده، ضمن آنکه در نمونههای ارتقا یافته، این هواپیما قابلیت حمل و رهاسازی انواع بمبهای هدایت لیزری و ماهوارهای در کنار بمبهای سقوط آزاد را داراست.
F-14 که از فناوری پیشرفته بال متغیر بهره میبرد، با استفاده از سامانه کامپیوتری خود، شرایط جنگنده را در بهترین حالت نگاه داشته و همواره پایداری مناسبی را در نبردهای هوایی پدید می آورد، خصوصا آنکه در سرعتهای پایین با باز شدن بالها، سطح مقطع افزایش یافته و مانور پذیری و کنترل، سادهتر خواهد شد و به همین ترتیب با افزایش سرعت و بسته شدن تدریجی، گذشتن از سرعت صوت و توانایی درگیری بیش از پیش خواهد بود.
برروی ناو هواپیمابر
باکهای داخلی سوخت این جنگنده و توانایی حمل 2 مخزن با ظرفیت 267 گالن در کنار امکان سوخت گیری هوایی با استفاده از سامانه پراپ و بسکت، ماندگاری و فعالیت پروازی این هواپیما را تا زمان بسیاری (بعضا بالای 12 ساعت گشت هوایی توسط کشورمان) افزایش میدهد.
از دیگر سامانههای همراه جنگنده میتوان به سیستمهای پیشرفته هدایتی هواپیما، سامانههای جنگ الکترونیک (ECM) و ضد جنگ الکترونیک (ECCM)، غلافهای هدفگیری لیزری و حرارتی (IRST) در نمونههای جدید تامکت، سامانههای شناسایی دوست از دشمن (IFF) و هشدار دهنده قفل راداری (RWR) اشاره کرد.
ضمنا نمایشگر سر بالا (HUD) جهت نمایش پارامترهای مهم پروازی و سایت هدفگیری جنگنده مورد بهره برداری قرار میگیرد و محفظه های شراره و باریکه انتهای هواپیما (Chaff/Flare) نیز در کنار سامانههای فریب دهنده جهت منحرف ساختن موشکهای شلیک شده از هواپیماهای حریف، مورد استفاده است.
در کابین این هواپیما ترکیبی از نشان دهندههای دیجیتال و آنالوگ، سامانههای هدایتی و ناوبری اینرسایی/ جی.پی.اس میباشد که توسط کامپیوتر قدرتمند تامکت با یکدیگر هماهنگ بوده و 2 کرو خلبان و افسر رهگیری هوایی در 2 کابین مجزا پشت به یکدیگر و در زیر آسمانهای بزرگ و با دید بالا حضور دارند که امنیت آنان در شرایط اضطراری با استفاده از صندلیهای پرّان «مارتین بیکر» تامین میشود.
نهایتا باید ذکر که F-14 جهت پرواز بر روی سطوح ناوگان هواپیمابر، به ارابههای فرود قدرتمند و همچنین هوک جهت درگیر شدن با فلاخنهای پرتاب کننده عرشه و بازیابی مجهز است تا استرسهای ناشی از پرواز و فرود را به خوبی تحمل کند.
ماموریت در ارتش آمریکا؛ از ناو هواپیمابر تا نبرد در لیبی و عراق
در خصوص فعالیت رزمی تامکتها در کشور سازنده (ایالات متحده) باید گفت که تنها در نیروی دریایی و جهت پرواز از ناوگان هواپیمابر این کشور مورد استفاده قرار گرفت و در بازه زمانی خود فعالیتهای بسیاری را انجام داد که از جمله آن میتوان به حفظ ناوگان از گزند حملات احتمالی شوروی طی جنگ سرد و رهگیری ناوگان بمبافکنهای این کشور، شرکت در نبرد لیبی و هدف قرار دادن 2 فروند سوخو 22، حضور در جنگ اول خلیج فارس و انجام ماموریتهای گشت هوایی بر فراز مناطق ممنوع عراق و بمباران دقیق اهداف و نهایتا جنگ دوم خلیج فارس و سقوط دیکتاتور بعثی عراق اشاره کرد.
بر روی ناو هواپیمابر
«تامکت» 36 ساله جای خود را به «هورنت» داد
ناگفته نماند F-14 در مدت حضور خود در کشور سازنده، هزینههای مادی بالایی را نیز تحمیل کرد خصوصا آنکه پس از ساخت مدل اولیه با اسم F-14A (که بعدها به ایران صادر شد)، مدلهای دیگر همانند F-14B یا «بامب کت» (مدلی با قابلیت حمل بمب و حمله به اهداف سطحی)، F-14D به عنوان نسل پایانی و پیشرفتهترین نمونه ساخته شده توسط گرومن (که توانایی حملات دقیق به زمین با استفاده از غلافهای هدفگیری و همچنین دوربینهای جمع آوری اطلاعاتی در زیر دماغه را داشت) و چند نسخه آزمایشی مانند F-14C و F-14D Plus و سوپر تامکت روانه نیروی دریایی شد که نهایتا در 22 سپتامبر 2006 پس از 36 سال خدمت موفق، از عرصه آسمان کنار رفت و جنگنده F-18 «هورنت» به طور کامل جای آن را گرفت.
چرا تامکتها را نابود کردند؟
ذکر این نکته نیز جالب است که بدانیم در سال 2007 اعلام شد که آمریکا جهت عدم دستیابی ایران (تنها کشور دارنده تامکت در حال حاضر) به قطعات این جنگندهها تمامی سازهها را نابود و تکه تکه میکند.
اما در طرف دیگر، تامکت های ایرانی سرنوشت متفاوتی داشتند.
همزمان با آغاز حیات F-14، تنها یک کشور در سطح دنیا توانست آن را وارد ناوگان هوایی خود سازند که آن هم ایران بود و اگر این اتفاق رخ نمی داد، شاید سرنوشت این جنگنده هرگز تا به اینجا نمیرسید.
* گربههای جنگجو به ایران میآیند
در ادامه این گزارش، به موضوع اصلی بحث خواهیم پرداخت: «ورود گربههای پارسی به آسمان میهن».
ورود به آسمان ایران
داستان ورود تامکت به کشورمان، خود بخشی خاص از تاریخ معاصر است که میتوان برای آن کتابها نوشت، چرا که ایران با حضور در منطقهای پرآشوب که همواره جنگ را بر خود دیده، نیازمند قویترین تسلیحات جهت حفظ تمامیت ارضی است تا با هدایت جان برکفان نیروهای مسلح دست هر متجاوزی را قطع کند.
در طی دوران پهلوی دوم و پس از وقایع جنگ جهانی، محمدرضا پهلوی به دنبال افزایش قدرت نظامی بود و یکی از مهمترین علل آن را میتوان در همکاری با غرب و نیز حضور دشمن درجه یک آن زمان یعنی شوروی در شمال کشور و تجربیات تلخ وقایع سال 1320 و همچنین کشور متحد همسایه شمالی یعنی عراق جستجو کرد. برای همین بود که خریدها از کشورهای مختلف غربی همانند ایالات متحده، فرانسه، ایتالیا و بریتانیا آغاز شد.
اما اصل شروع این اتفاقات را باید در دهه 40 شمسی جستجو کرد.
در این مقطع، نخستین جنگندههای جت تاریخ کشورمان همچون F-84 و F-86 و پیشتر جت آموزشی T-33 در حال خدمت بودند و کم کم با جنگندههای F-5A/B فریدوم فایتر (جنگنده آزادی) و نسخه شناسایی RF-5A جایگزین شدند.
این نسل جدید از هواپیماها، میتوانست در مانورهای هوایی، قدرت بیشتری را از خود نشان دهد ضمن آنکه با حمل نمونه پیشرفتهتر موشکهای هدایت حرارتی برتری نسبت به همتایان شرقی خود داشتند ولی این تمام ماجرا نبود.
اندکی بعد، با تولد جنگنده F-4 فانتوم، نیروی هوایی ایران خواستار آن نیز شد.
جنگنده F-4 فانتوم
این هواپیمای جنگنده با بهرهگیری از رادار قدرتمند و موشکهای هوا به هوای هدایت راداری و توانایی حملات دقیق به زمین، نسبت به همتایان زمان خود بسیار پیشرفته بود و دولت وقت آمریکا علاقهای به فروش آن نداشت خصوصا آنکه درگیری در نبرد ویتنام و نیاز به این هواپیما، خط تولید آن را تنها به صورت محدود برای سایر مشتریان باز گذاشته و ایران نیز خواستار تعداد بالایی از آن شده بود.
نهایتا با لابی و رایزنیهای متعدد، نخستین دسته 4 فروندی از جنگندههای F-4D «فانتوم» (شبح) در شهریور سال 1347 وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند.
پس از این رخداد به ترتیب نمونههای جدیدتر جنگنده F-5 با نام تایگر (ببر) و از نوع F-5E/F لباس نیروی هوایی کشورمان را پوشیدند و سپس نسخههای به روز فانتوم جهت انجام عملیاتهای چند منظوره و شناسایی تاکتیکی که F-4E و RF-4E بودند وارد ایران شدند.
در این زمان، خریدها در سایر بخشهای نیروی هوایی نیز در جریان بود و هواپیماهای ترابری تاکتیکی C-130 «هرکولس» و فوکر 27 و بعدها تانکرهای غولپیکر بوئینگ 707 و 747 که جهت عملیات سوخت رسانی و ترابری راهبردی و حمل مسافر مورد استفاده قرار میگرفتند و هوایپماهای گشت دریایی P-3F «اوریون» به ناوگان نیروی هوایی اضافه شدند، اما همزمان با بهسازی ناوگان شکاری و ارتقای روزافزون آنان، نگاهها به دو سو چرخید: نخست تحویل گرفتن یک بمب افکن ضربتی و بعدها خرید یک هواپیمای رهگیر با توانایی برتری هوایی.
«تامکت» یا «ایگل»؛ ایران کدام را میخرد؟
برای گزینه نخست، هواپیمای F-111 مدنظر قرار گرفته شد که البته توان لابیهای کشورمان کارساز نشد و هرگز به مرحله خرید نرسید اما برای خرید هواپیمای رهگیر، 2 گزینه مدنظر قرار گرفت: F-14 «تامکت» و F-15 «ایگل» (عقاب) و دقیقا از همین جاست که داستان خرید تامکتها آغاز میشود.
جنگنده F-15 ایگل
اما برای آنکه دلیل انتخاب این جنگنده گران قیمت -که در زمان خود بالاترین هزینه را بر خریدار اعمال می کرد- را بهتر درک کنیم باید کمی به گذشته باز گردیم.
پنجه در پنجه MiG-25
همانطور که در ابتدای مطلب ذکر کردیم، کشورمان در آن زمان در جبهه متحد بلوک غرب قرار داشت و عملا با حضور در پیمانی تحت عنوان «سنتو» که جهت مقابله با نفوذ بلوک شرق ساخته شده بود و همکاری های نزدیک با پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و ایالات متحده، به دشمن درجه یک شوروی و متحد منطقهای آن عراق تبدیل شده بود، لذا این کشورها علاقه بسیاری به جاسوسی و ایجاد اختلال در مناطق مختلف ایران داشتند.
در مقابل این رخدادها، ایران طبق برنامهای با عنوان «ژن سیاه» هماهنگ با ایالات متحده به جاسوسی از همسایه شمالی خود اقدام میکرد و به همین دلیل هواپیماهای شناسایی RF-5A و RF-4E دائما در حال پرواز بر فراز خاک شوروی بودند تا بتوانند پاسخی درخور را به تجاوزات این کشور بدهند اما چند مورد هدف قرار گرفتن نشان داد این راه تنها مسیر پیش روی نیروی هوایی ایران نیست.
لذا همراه با عملیات های شناسایی که نیاز اولیه و اساسی ایران در آن زمان به حساب می آمد، فرایند رهگیری هواپیماهای شوروی نیز در دستور کار قرار گفت تا بتوان با مقابله با آنها از ورود گاه و بیگاه به فضای کشور کاست.
بار اصلی این رودررویی بر دوش فانتومهای تازه خریداری شده افتاد که در چند مورد توانستند عملیاتهای رهگیری را با موفقیت انجام دهند اما به دلیل آنکه عمدتا با حریفی قدرتمند در عرصه شناسایی به نام MiG-25R «فاکسبت» با سرعت نزدیک به 3برابر صوت و سقف پروازی به مراتب بالاتر از خودشان رو به رو بودند، به نتیجه مطلوب نمیرسیدند و موشک فانتومها تنها یکبار توانست «فاکسبت» روس را زخمی کند و در بیشتر اوقات از رسیدن به هدف ناتوان میماند.
MIG-25 فاکسبت
در این شرایط ایران از طریق مبادی رسمی و غیر رسمی به شوروی اعلام کرد که حاضر است عملیاتهای شناسایی و مقابل به مثل خود را کنار بگذارد، به شرط آنکه شوروی نیز دست از تجاوزهای خود بردارد ولی در عمل این درخواست بیجواب ماند.
دقیقا در این زمان، ایالات متحده که احساس نیاز عمیقی به یک جنگنده قدرتمند دفاع هوایی حس میکرد در حال انتخاب بین 2 هواپیمای شکاری جدید بود که در مرحله نخستین کار قرار داشتند، هواپیماهایی که یکی از آنها (ایگل) بعدها ستون فقرات نیروی هوایی این کشور و دیگری (تامکت) ستون فقرات نیروی دریایی آمریکا را تشکیل داد.
کنگره آمریکا با فروش اف14 به ایران مخالفت میکند
مقامات ایران به نحوی از این تلاشهای سرّی مطلع شدند و ارتشبد طوفانیان (رئیس اداره خرید و سفارشات خارجی صنایع نظامی در زمان شاه) طی سفر به آمریکا علاقه ایران را برای خرید و تحویل گرفتن جنگنده جدید نیروی دریایی، پس از مشاهده عملکرد آن اعلام کرد، ولی این بار علیرغم آنکه ایران متحد نخست ایالات متحده در منطقه به حساب میآمد و همکاری راهبردی بین دو طرف در جریان بود، کنگره، مخالفت عمیق خود را با هرگونه فروش اعلام داشت چرا که تا آن زمان سابقه نداشت اسلحه با سطح از پیشرفتگی در خارج از چارچوب نیروهای مسلح ایالات متحده مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
از زمانی که پرنده های نظامی اختراع شده اند، یکی از مهمترین ابزارها برای پشتیبانی نیروهای زمینی محسوب می شوند. بعضی از این پرنده ها به قدری هوشمند هستند که میتوانند همزمان چند هدف را نشانه گیری کنند. البته باید قیمت آن ها را هم در نظر گرفت. در ادامه می توانید تصاویری از گرانترین پرنده های نظامی دنیارا مشاهده نمایید.
میگ-۳۵ (در ناتو: fulcrum-f) جنگنده چندمنظوره با هدف ایجاد برتری هوایی است که روس ها تاکید زیادی روی آن دارند. این هواپیما از ترکیب و ارتقای دو ورژن میگ ۲۹ (mig-29m/m2 و mig-29k/kub) ساخته شده است که آنرا به عنوان یکی از برترین جنگنده های نسل ++۴ مطرح کرده است.
بحث ارتقاء تجهیزات موجود در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران یکی از دغدغه های فرماندهی کل قوا بوده است. در همین راستا در سالهای گذشته پروژه های بیشماری توسط صنایع دفاعی ایران به اجرا درآمده است. یکی از این پروژه ها بحث به روز رسانی بالگردهای موجود در نیروهای مسلح ایران است.
چشمان عقاب برای طوفان ایرانی
بالگرد طوفان 2 بالگرد تهاجمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است که به نوعی یک گام جدید در بحث ارتقاء ناوگان موجود بالگردی کشور به حساب می آید. مشخص ترین ارتقاء صورت گرفته در این بالگرد نصب سامانه " سامانه پایدار شده ژیروسكوپی " در بخش دماغه جلویی این بالگرد است.
بر اساس گمانه های موجود سامانه مورد نظر مدل " عقاب 1 " ساخت شرکت صاایران است. این سامانه در دو محور به صورت ژیروسکوپی پایدار شده و پایداری تصویری بهتر از 0.5 میلی رادیان دارد و برای بالگرد در مأموریت نظارت بر مرز و میدان نبرد، شناسایی و جستجو و نجات به کار می آید. این سامانه یک دوربین پرقدرت با لنزی با قابلیت زوم نزدیک به 30 برابر را با یک دوربین جلونگر فروسرخ و یک مسافت یاب لیزری بکار می گیرد تا سامانه ای با کارکرد دوگانه روزانه و شبانه بوجود آید.
به سامانه هدف گیری و چرخش 90 درجه توپ 20 میلی متری دقت کنید
تصاویر معمولی و فروسرخ در نمایشگر نصب شده در کابین نمایش داده می شوند و نمادهای لازم برای استفاده بهتر از تصاویر در عملیات توسط یک پردازشگر سازنده این نمادها بر روی تصاویر قرار داده می شود.
صفحه نمایشگر مربوط به سامانه هدف گیری
سامانه قدیمی هدفگیری و اهرم هدایت موشک در بالگرد کبرا
ویژگی های اصلی این سامانه نظارت روزانه و شبانه با کارایی بالا، حرکت 360 درجه در افق، جرم کم 15 تا 40 کیلوگرم(بسته به امکانات اضافی انتخابی)، ارتباط داده ای با سامانه کنترل آتش، توانایی بهسازی تصویر، قابلیت تطبیق دادن تصاویر و توانایی ردیابی اهداف است. البته توان چرخش 360 درجه در پهپادها به دلیل زاویه بازتر زیر بدنه آنها قابل بهره گیری است که در بالگرد طوفان به دلیل موقعیت نصب در دماغه نهایتاً به حدود 220 تا 240 درجه محدود شده است.
پیش از این یک سامانه الکترواپتیکی پایدار شده توسط متخصصان نیروی زمینی ارتش کشورمان زیر بدنه بالگرد کبرا به همراه یک نمایشگر برای هر یک از خدمه نصب شده بود. هر چند سامانه مذکور امکان رؤیت تمام 360 درجه پیرامون بالگرد را بوجود می آورد اما پایه های اسکید بالگرد که در اطراف و نزدیک این سامانه قرار داشتند در چهار موقعیت زوایای دید را محدود می کردند. بنابراین دوربین های سامانه الکترواپتیکی در بالگرد طوفان-2 به دلیل زاویه دید بدون مانع، عملکرد و تأثیر عملیاتی بهتری خواهند داشت.
از قابلیت های دیگر این سامانه باید پردازشگر تصویر و مسافت یاب لیزری تا برد حدود 20 کیلومتر را نام ببریم. به کمک این سامانه مسافت یابی، ضمن امکان تیراندازی دقیقتر با توپ 20 میلیمتری و راکت های 70 میلیمتری، عملاً برد مؤثر این سلاح ها نیز افزایش می یابد. در مجموع این سامانه برای تسلیحات غیر هدایت شونده احتمال برخورد به هدف در اولین شلیک و تأثیرگذاری روی آن با مصرف مهمات کمتر را بسیار بهبود می دهد.
این سامانه توانایی دوران 100- تا 120+ درجه در بلندا، دمای کاری 20- تا 55+ درجه سانتیگراد، زوم اپتیکال 26 و زوم دیجیتال 12 برابر و کنترلی ساده برای دوربین داشته و امکان به کارگیری نمایشگرهای 5.8 تا 17 اینچی همراه آن وجود دارد. باید توجه داشت سایت اپتیکی M-65 که سامانه اولیه موجود در بالگردهای کبرا بوده است امکان زوم 13برابر دارد و از این لحاظ سامانه جدید امکان رؤیت دقیق هدف از برد بیشتر را فراهم و بالگرد را در هنگام شناسایی از برد سلاح های دشمن دورتر خواهد کرد. همچنین این دوربین جدید به خلبانان بالگرد اجازه می دهد نقاط مختلف صحنه نبرد را با جزئیات بالا در نمایشگر کابین خود ببینند.
با به کارگیری سامانه هدفگیری این چنینی در " طوفان-2 " که جایگزین سایت اپتیکی مربوط به موشک های تاو/طوفان شده می توان انتظار داشت که هدف اصلی از این حرکت، نصب نسل جدید موشک های هدایت شونده هوا به سطح ایرانی بر روی این بالگرد است که توان آفندی بالگرد طوفان-2 را شدیداً ارتقاء می دهد.
شاید در آینده نه چندان دور شاهد اضافه شدن موشک های سدید به این بالگرد باشیم که برد دورایستایی در برابر یگان های مهاجم دشمن را نسبت به خانواده موشک های ضد زره طوفان (با خود بالگرد طوفان اشتباه نشود!) به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
اما بالواره های فعلی این بالگرد امکان حمل تعداد بالا از موشک های ضد زره را ایجاد نمی کند، ایرادی که آمریکایی ها در اولین ارتقاء همه جانبه بالگردهای کبرای خود و تولید نمونه "سوپرکبرا" آن را لحاظ کردند. در اینصورت طراحی و ساخت بالواره های جدید با فضای بیشتر برای بالگردهای کبرا، تیزتک و طوفان می تواند به منزله آزاد کردن افعی های زهرآگین ایران از قیود فعلی باشد.
اما ارتقاء مرحله بعدی استفاده از نمایشگرهای " MFD: multi-function display " در درون کابین طوفان 2 است. استفاده از این نمایشگرها که اطلاعات کلی در مورد وضعیت وسیله پرنده مثل زاویه نسبت به افق، سرعت، میزان سوخت و .. را در اختیار خلبان قرار می دهد یک مزیت بزرگ به نسبت نمایشگرهای عقربه ای قدیمی دارد و آن هم بحث کم کردن فشار روانی خلبان است. کافی است تصویر کابین جدید را با مدل های قدیمی مقایسه کنید. در مدل های قبلی خلبان بایستی به صورت همزمان عقربه های مختلفی را کنترل کرده و همزمان به عملیات پروازی و همچنین در صورت لزوم بحث درگیری و اجرای آتش نیز توجه می کرد.
نصب MFD در کابین طوفان 2
در بالگرد طوفان 2 با استفاده از دو نمایشگر جدید فشار کاری خلبان شدیدا کاهش یافته و کاربر می تواند با یک نگاه سریع و در کمترین زمان ممکن اطلاعات مورد نظر را در اختیار داشته باشد.
در بالگرد طوفان-2 با استفاده از دو نمایشگر جدید به جای تعدادی از نمایشگرهای عقربه ای قبلی که به صورت پیش فرض، تنها داده های ضروری پرواز را نشان می دهند بار کاری خلبان شدیداً کاهش یافته و کاربر می تواند با یک نگاه سریع و در کمترین زمان ممکن اطلاعات مورد نظر را از کابین خلوت شده خود در اختیار داشته باشد و در صورت لزوم با استفاده از کلیدهای اطراف نمایشگر، اطلاعات سامانه های دیگر از جمله تصاویر دریافتی از دوربین های دماغه را از رایانه کنترل پرواز درخواست و مشاهد کند.
این هلیکوپتر از طوفان ۱ پیشرفتهتر است و سامانه شلیککن و فراموشکن را داراست و موشکهای ضد تانک مانند آتش جهنم که اسم سدید ۱ را دارا است شلیک میکند و از کابین ضد گلوله استفاده میکند.
در هوانوردی، دیوار صوتی نقطهای است که اگر جنگنده یا هواپیما بخواهد به مافوق صوت برسد باید از آن عبور کند. این فیلم مجموعه از شکسته شدت دیوار صوتی توسط جنگندههای مشهور جهان از جمله اف/ای-۱۸ هورنت است.
امواج ضربهای یا Shockwaves در حقیقت همان عامل اصلی ایجاد دیوار صوتی هستند. امواج ضربهای، تغییری ناگهانی در فشار و دمای یک لایه از هواست که میتواند به لایههای دیگر منتقل شده و به صورت یک موج فضا را بپیماید. برای درک بهتر مطلب، وقتی که سنگی در آب انداخته میشود، موجهایی در آب بوجود میآیند که به سمت خارج در حال حرکتند. این امواج، نتیجه افزایش سرعت یا اعمال نیرو به لایهای از ملکولهای آب است که قادر به انتقال به لایههای دیگر نیز میباشد، و امواج ضربهای نیز، همان امواج درون آب هستند، با این تفاوت که آنها در سیالی دیگر به جای آب به نام هوا، تشکیل میشوند.در سرعتهای نزدیک سرعت صوت، فرضیه غیر قابل تراکم بودن هوا رد شده و ضریب تراکم هوا به ۱۶٪ در میرسد، که مقداری غیر قابل چشم پوشی است. دراین سرعتها هوای جلوی بال یا لبه حمله به شدت متراکم گشته و دما و فشار آن به طرز قابل توجهی افزایش مییابد، همین مسأله، یکی از عوامل ایجاد امواج ضربهای است. هواپیما با حرکت خود در هوا، نظم فشار هوای محیط را برهم میزند و همانند قایقی که در آب در حال حرکت است، امواجی از آن ساطع شده و به دلیل اینکه این امواج با سرعت صوت حرکت میکنند و هواپیما زیر سرعت صوت در حال سیر است،از آن دور میشوند.
بی-2 اسپیریت ( B-2 Spirit، بهمعنای شبح)، نام بمبافکن رادارگریز چندمنظوره شرکت نورتروپ گرومن با کمک شرکت بوئینگ است که توانایی پرتاب جنگافزارهای هستهای و متعارف را دارد. این هواپیما قابلیت حمل هشتاد بمب هوشمند 230 کیلوگرمی JDAM با سیستم جیپیاس یا 16 بمب هستهای 1100 کیلوگرمی کلاس D83 را دارد.
B-2 با سوخت گیری اولیه بیش از 11 هزار کیلومتر را طی میکند و اگر سوختگیری هوایی کند، میتواند به هر نقطه در کره زمین سر بزند. این بمب افکن در ارتفاع 50000 پایی به دور از چشم رادارهای دشمن میتواند بمبهای زیادی را رها کند.
پروژه تولید بمبافکن بی2 در دوران حکومت کارتر آغاز شد. این بمب افکن همچنان گرانقیمتترین هواپیمایی است که تا حالا ساخته شده و هزینه تولید هر فروند آن بر اساس قیمتهای سال 1997 حدود 737 میلیون دلار بود. هزینه فروش با توجه به قیمت قطعات یدکی، تجهیزات، و پشتیبانی نرمافزاری در سال 1997 به 929 میلیون دلار میرسید. در صورتی که هزینهٔ کل پروژه تولید این بمبافکن شامل تحقیقات، پیشرفت، مهندسی و آزمایشها هم منظور شود، هر فروند از این هواپیما با بهایی معادل 2٫1 میلیارد دلار ساخته شده و هزینه کل پروژه بر اساس دلار سال 1997 معادل 44 میلیارد و 750 میلیون دلار است.
هزینههای عملیاتی و سرمایهای بسیاری بالای این هواپیما موجب شد که پروژه بی2 در کنگره آمریکا و ستاد مشترک وزارت دفاع بسیار بحثانگیز باشد. در ابتدا سفارش تولید 132 فروند از این بمبافکن به نورتروپ داده شده بود، اما پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی نیاز به این هواپیما را که برای نفوذ به فضای هوایی شوروی و بمباران مراکز حساس آن طراح شده بود، به شدت کاهش داد و در نهایت تنها 21 فروند از این بمبافکن تولید شد. سانحه سال 2008 یکی از آنها را نابود کرد و 20 فروند دیگر همچنان در خدمت نیروی هوایی ارتش قرار دارند. ارتش آمریکا نخستین بار از این بمبافکن در سال 1999 در جنگ کوزوو استفاده کرد و سپس در جنگ افغانستان، جنگ عراق و جنگ 2011 لیبی نیز از آنها بهره برد. این هواپیما در مقایسه با دیگر بمب افکنهای عمده آمریکایی مانند بی 52 و بی 1 بی، قابلیت انعطافپذیری بسیاری را با خود به همراه دارد و قابلترین گونه در میان بمب افکنهای سرنشین دار است.
مهمترین ویژگی این بمب افکن، مخفی بودن آن از دید رادار است که توانایی بی نظیری در انهدام ارزشمندترین پایگاههای دشمن حتی در قلب پدافندهای هوایی بسیار سنگین به این هواپیمای بمب افکن میدهد. این ویژگیها، تماماً موجب شدهاند که بی 2 به عنوان تنها بمب افکن رادار گریز قرن بیست و یکم شناخته شود. ویژگیهای پنهان کاری، آیرودینامیکی و توانایی حمل مقدار زیادی تسلیحات، این بمب افکن را از سایر بمب افکنهای موجود در خدمت متمایز و جدا میسازد. بدین وسیله، این هواپیما قادر است به دور از ترس از شناسایی به وسیله رادار دشمن، در ارتفاعات بالا به عملیات و تجسس پرداخته و آزادی عمل فوقالعادهای نیز داشته باشد.
بمب افکن B-2 اسپیریت با قیمت تقریبی 2 میلیارد دلار آمریکا با احتساب هزینههای پروژه تولید این هواپیما هم اکنون به عنوان گرانقیمتترین هواپیمای جهان شناخته میشود. این قیمت برابر با قیمت یک کشتی جنگی بزرگ آمریکایی است.
اف-22 (آمریکا)
اف-22 رپتور هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت شرکتهای لاکهید و بوئینگ است که از فناوری رادارگریزی (Stealth) استفاده میکند. ایالات متحده تنها کشوری است که دارای این هواپیما است. در اصل اف-22 به عنوان یک جنگنده برای برتری هوایی طراحی شده بود، اما دارای قابلیتهای اضافی است که شامل حمله به زمین، جنگ الکترونیکی و اطلاعات سیگنال میباشد. لاکهید مارتین پیمانکار اصلی طرح است و تولید بیشتر بدنهٔ هواپیما، سیستمهای سلاح و مونتاژ نهایی اف-22 را به عهده دارد. برنامه بوئینگ شامل بال، بدنه، ادغام آویونیک، و تمامی سیستم آموزش خلبان و نگهداری سیستم است. بهای هر فروند اف-22، 140 میلیون دلار برآورد شده است.
چنگدو جی 10 (چین)
جنگنده J-10 اولین جنگنده چینی توسعه یافته است که از لحاظ عملکرد و قابلیت شبیه هواپیماهای جنگی غربی است. این هواپیما به منظور مقابله با خطر هواپیماهای شوروی از جمله میگ 29 و سوخو 27 ساخته شد. این هواپیما در ابتدا به گونهای طراحی شده بود که در جنگهای هوایی برتری داشته باشد، اما با سقوط شوری و تغییر نیازهای کشور چین، به یک جنگنده چندکاره تبدیل شد. این هواپیما شباهتهای بسیاری به جنگندههای آمریکایی دارد و از تکنولوژی قابل توجهی بهره میگیرد. قیمت این هواپیما در حال حاضر در حدود 27 میلیون دلار است.
اف-15 ایگل (آمریکا)
اف-15 ایگل (عقاب) جنگنده آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است میساخت. اف-15 جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است. استفاده از دو موتور قدرتمند توربوفن با قدرت 29000 پوند کشش (13154) در ثبت اوج گیری و شتاب و دارا بودن یک سازه هوایی قوی که حاصل هزاران ساعت مطالعه و بررسیهای و انجام آزمایشها تونل باد بوده و نیز استفاده از سطوح فرامین پروازی قوی که قابلیت پرواز را در این هواپیما خارق العاده ساخته است؛ همچنین استفاده از سامانهٔ هوایی دیجیتال و نصب یک رادار با برد بلند حدود100مایل (160کیلومتر) در اف-15و به کار گیری آخرین نوع رادار برد متوسط و استفاده از موشکهای هوا به هوای اسپارو و برد بلند حرارتی سایدوایندر و مجهز شدن این جنگنده به توپ سرعت بالا، از آن یک عقاب با سرعت بالا ساختهاست. بهای هر فروند29/9 میلیون دلار است.
ساب 39 گریپن (سوئد)
ساب گرپین (گریفین) یک هواپیماهای جنگی چند منظوره بسیار سبک وزن و با طراحی نسل چهارم است. این جنگنده با استفاده از آخرین فنآوری تجهیز شده و میتواند ماموریتهای مختلف، مانند دفاع هوایی، رهگیری، و حمله زمینی و شناسایی را انجام دهد. این جنگنده با توجه به طرح آیرودینامیکی پیشرفته خود برای مبارزه نزدیک بسیار سریع است. ادعا شده است که گرپین دارای پایینترین هزینههای عملیاتی نسبت به هر جنگنده دیگر است. این هواپیما هسته اصلی نیروی هوایی سوئد در قرن 21 را تشکیل میدهد. این هواپیما به کشورهای جمهوری چک، مجارستان، آفریقای جنوبی، تایلند و انگلستان صادر میشود. قیمت هر یک از این هواپیماها در حدود 40 میلیون دلار است.
اف-16 فالکون (آمریکا)
جنگنده F-16 جایگزین ارزانتر و سبکتر F-15 بود. بر خلاف F-15 که به طور کلی یک جنگنده برتری هوایی است، F-16 چند منظوره است و قادر به حمله به اهداف هوایی و زمینی است. F-16 از جمله جنگندههایی است که به تعداد زیاد تولید و در درگیری های متعددی شرکت داشته است. این هواپیما به طور گستردهای صادر و در حال حاضر در 26 کشور در سراسر جهان عملیاتی است. این هواپیما کوچک است، اما قدرت مانور بسیار بالایی دارد. F-16 دارای یک حباب شیشهای است که در طول نبرد هوایی برای دید خلبان بسیار عالی است. F-16 هنوز هم در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده است و تا 2025 عملیاتی باقی خواهد ماند و پس از آن توسط هواپیماهای جدید F-35-II جایگزین خواهد شد. قیمت هر یک از این هواپیماها در حدود 14 میلیون دلار است.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس و پس از آن نقش مهمی در امنیت ملی ایران داشته است.
نهاجا در دوران پس از جنگ تحمیلی هم در تولید قطعات و اورهال جنگندهها نقش مهمی را ایفا کرد و توانست انواع جنگندههای موجود در نیروی هوایی جمهوری اسلامی را تعمیر اساسی کند. این تنها بخشی از توانمندی هوایی ارتش و بعد دیگر قدرت نهاجا در تولید جنگنده ها در منطقه غرب آسیا است.
یکی از جنگندههایی که به دست متخصصین نیروی ارتش جمهوری اسلامی ایران با همکاری و وزارت دفاع پشتیبانی نیروهای مسلح ساخته شده "صاعقه" است.
**ویژگی های جنگنده "صاعقه" "صاعقه" یک جت جنگنده ساخت جمهوری اسلامی ایران است که به عنوان یک جنگنده مانورپذیر توانایی انجام هر نوع ماموریتی را در چارچوب ساختار هواپیما دارد . بر اساس منابع گفته میشود اولین اسکادران تخصصی صاعقه در اسفند ماه 88 در پایگاه دوم شکاری "تبریز" تشکیل شده است؛ البته تولید انبوه این جنگنده به سال 1393 باز میگردد.
جنگنده بمبافکن "صاعقه"در شهریور 85 با پرواز موفق در رزمایش "ضربت ذوالفقار" رسما به ناوگان هوایی ارتش پیوست و در رژه هفته دفاع مقدس سال 1386 از آن رونمایی شد."جنگنده صاعقه"، دو سکان عمودی دارد.
پیش نمونههای طراحی جنگنده "صاعقه" در دانشگاه هوایی "شهید ستاری" انجام شد و این گونه عنوان شده که جنگنده صاعقه مدل دیگری از "آذرخش" است. جنگنده صاعقه با طول بیش از 14 و پهنای بال بالغ بر 8 متر، ارتفاع 4.20 متر و دارای سرعت بیش از 2 ماخ است.
شعاع عملیاتی این جنگنده 300 مایل، برد ترابری آن 1490 مایل (2هزار و 759 کیلومتر) است و میتواند انواع "موشکهای سطح به سطح هواپایه" و "بمبهای هوشمند" را حمل و شلیک کند.
از جمله موشک، بمب و راکت هایی که این جنگنده میتواند حمل و عملیاتی کند؛ میتوان به "سایدوایندر"، "ای جی ام – 65 ماوریک"، "مارک 80"، "سی بی یو"، "سی- آر-وی- 7 (CRV7) " و ... اشاره کرد.
امیر سرتیپ "امیر حاتمی" جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح درباره جنگنده "صاعقه" عنوان داشت: راهبرد وزارت دفاع تقویت ناوگان هوایی نیروهای مسلح است . وی ادامه داد: هواپیمای جت مافوق صوت دوکابین "صاعقه" که توسط دانشمندان و متخصصان افتخار آفرین سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع و با مشارکت و همکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و تولید شده ، با ماموریت پشتیبانی نزدیک برای انجام ماموریتهای تاکتیکی و آموزش خلبانان مورد بهره برداری قرار میگیرد.
جانشین وزیر دفاع در بیان مشخصات فنی هواپیمای "صاعقه " اظهار داشت: در طراحی جدیدی که انجام شده، ضمن بالا بردن قدرت رزمی این هواپیما با به کارگیری سامانههای الکترواپتیک و سلاح پیشرفته، امکان آموزش را برای جنگندههای سنگین موجود و یا جدید فراهم کرده است.
**جنگنده صاعقه پشتیبان قدرتمند نیروهای سطحی در جنگهای نزدیک
ویژگی مهم این جنگنده پشتیبانی نزدیک هوایی بوده و توانمندیهای حمل و شلیک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با سیستم رادار پیشرفته را دارد، کابین خلبان صاعقه بسیار راحت بوده و خلبان، امکان دید کامل نسبت به اطراف خود را دارد.