تورنادو یک جنگنده بال دلتا دو سرنشینه است که برای انجام عملیات های عمقی در خاک دشمن و نفوذ در ارتفاع پایین در شبکه پدافند دشمن طراحی شده است . از توان حملات دقیق متعارف و یا اتمی در اروپای شرقی برخوردار بود و سامانه های الکترونیک پیشرفته به ان اجازه پرواز خودکاردر ارتفاع پایین را می داد .اگرچه قرار بود در نقش بمب باران دقیق به کار رود ولی در طول دهه ۱۹۸۰ در همان نسخه تهاجمی در نقشهای شناسایی، ضد کشتی و ضد رادار جنگ الکترونیک به خوبی توسعه وبه کار رفت. از انجای که قرار بود تورنادو دست به عملیات ارتفاع پایین بزند بال متغییر بهترین گزینه در ان زمان برای تورنادو تشخیص داده شد .
در مرحله اول بال دلتا مورد ارزیابی قرار گرفت ولی بال دلتا در سرعت پایین کارایی خوبی نداشت ولی نمایش قدرت عملیات اف۱۱۱ با بال متغییر در هر ارتفاعی باعث انتخاب این بال شد. بال متغییر به غیر از رسیدن به سرعت بالا در ارتفاع کم باعث کوتاه شدن باند برای برخواست و نشست هواپیما بود بال در بین زاویای ۲۵ تا ۶۷ درجه متغییر بود و در نسخه تهاجمی تورنادو بال به دستور خلبان بسته به سرعت تغییر می کرد و حالت خودکاری وجود نداشت. زاویه ۶۷ در درجه باعث کاهش پسا در کمترین میزان میشد و سرعت بالای را در ارتفاع پایین ایجاد می کرد و زاویه ۲۵ درجه برای نشست و برخواست کوتاه بهترین حالت بود.همچنین در زیر بال متعییر یک محل تسلیحاتی متغیر نیز وجود داشت که بسته به زاویه بال ان نیز تغییر زاویه می داد.
مانور و برسی جت جنگنده تورتادو
تورنادو یک جنگنده دو سرنشینه است.کابین جلو خلبان و کابین عقب افسر اسلحه و رادار بود. بر روی پنل خلبان یک اچ یو دی قرار داشت و در نسخه جی ار ۱ در کابین جلو یک نمایشگر سی ار تی ساده در مرکز پنل و یکی در بالا سمت چپ قرار داشت که وضعیت ناوبری، ارتباطات ، تسلیحات و هشدار دهنده راداری را به خلبان نشان می داد و در کابین عقب یک نمایشگر چند کاره تک رنگ و یک سی ار تی گرد بزرگ برای نمایش رادار وجود داشت .
اولین شکار ثبت شده میگ ۱۷ در سال ۱۹۵۸ و شکار یک فروند سی ۱۳۰ هرکولس ارتش امریکا بوده و بعد از ان در ویتنام میگ ۱۷ پیروزهای زیاد به دست اورد . گفته شده میگ ۱۷ ویتنامی ها توانست ۷۱ فروند هواگرد امریکایی شامل ۱۱ فروند اف۸ کرسیدر،۱۶ فروند اف۱۰۵ ،۳۲ فروند اف۴ فانتوم ،دو فروند ای ۴ اسکای هاوک، هفت فروند ای ۱ اسکای ریدر و چند فروند بالگرد و هواپیما ترابری را سرنگون کند ولی به گفته مقامات امریکایی این رقم ۲۸ پیروزی بوده است .
دست کم ۱۰۰ فروند میگ۱۷ نیز سرنگون شد .در سال ۱۹۶۹ جنگنده میگ ۱۷ کره شامل یک فروند هواپیما هشدار دهنده زودهنگام امریکایی را سرنگون کردند .همچنین طی درگیری های هوایی خاورمیانه بین اعراب و اسرائیل میگ ۱۷ موفق به سرنگونی ۲۵ تا ۴۰ جنگنده اسرائیلی طی چند جنگ شد که البته همین میزان نیز تلفات داشت.
میگ ۱۹:
در اوائل دهه ۱۹۶۰ چند پیروزی شامل سرنگونی یک فروند بمب افکن شناسایی ار بی ۴۷ ارتش امریکا در سال ۱۹۶۰ و سرنگونی یک فروند تی ۳۸ در سال ۱۹۶۴ توسط نیروی هوایی شوروی به دست اورد .
در ویتنام بین ۶ تا ۱۰ پیروزی شامل اف۴ فانتوم ، ای۶ اینترادر و اف۱۰۴ به دست اورده است و دست کم ۱۰ فروند میگ۱۹ نیز سرنگون شد . احتمالا یک فروند اف۱۰۴ ارتش تایوان طی درگیری با میگ ۱۹ ارتش چین از دست رفته،طی نبرد اعراب و اسرائیل سال ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ شاید یک یا دو پیروزی توسط میگ ۱۹ به دست امده باشد.
میگ۲۳:
میگ ۲۳ اولین پیروزی هوایی میگ ۲۳ سرنگونی دو فروند اف۴ فانتوم اسرائیلی در سال ۱۹۷۴ توسط میگ ۲۳ ام اس ارتش سوریه ولی در عوض در جنگ سال ۱۹۸۲ جنگنده های اف۱۶ و اف۱۵ تواسنتند ۳۰ میگ ۲۳ از مدالهای مختلف ام اس، ام اف و بی ان را سرنگون کنند(البته میگ۲۳ یک جنگنده نسل سوم بود و اف۱۶ و اف۱۵ جنگنده های نسل چهارم).نبرد بزرگ بعدی برای میگ ۲۳ در جنگ ایران و عراق بود.
عراق از تعداد زیادی نسخه قدیمی ام اس و نسخه تهاجمی بی ان و البته به نسخه پیشرفته تر مانند ام اف و ام ال نیز دست راسی داشت بهره میبرد که توان رادار بسیار ضعیف و فاقد موشکهای رادار نیم فعال بودند . در این نبرد حداقل ۸۰ فروند میگ ۲۳ عمدتا از انواع ام اس و بی ان توسط اف۱۴ و اف۴ ایرانی سرنگون شدند در عوض میگ ۲۳ نیز توانستند ۲۰ تا ۳۰ فروند جنگنده ایرانی عمدتا اف۵ و اف۴ را سرنگون کند . در یک مورد ۱۱ اگوست سال ۱۹۸۴ یک میگ ۲۳ ام اف عراقی به خلبانی سرهنگ محمد هاشم یک فروند اف۱۴ ایرانی را سرنگون کرد(با اتش موشک ار ۲۳ به احتمال زیاد).
خود وی سه سال بعد قربانی یک اف۱۴ دیگر شد.در جریان نبرد انگولا یک میگ ۲۳ ام ال کوبای یک فروند میراژ اف سی زد افریقای جنوبی را به زیر کشید،همچنین میگ ۲۳ ارتش شوروی نیز چهار بالگرد ایرانی را سرنگون کردند یک بار سرنگونی دو فروند بالگرد شینوک ایران در سال ۱۹۷۸ به اتش موشک ار ۶۰ و توپ ۲۳ م م و ده سال بعد نیز میگ ۲۳ ام ال دی ارتش شوروی دو فروند بالگرد کبرای ایرانی را که اشتباه وارد خاک افغانستان شده بودن را با موشک ار ۲۴ سرنگون کردند در جریان نبرد بین لیبی و مصر درسال ۱۹۷۷ یک فروند میگ ۲۳ ام اس نیروی هوایی لیبی در داگ فایت قربانی میگ ۲۱ ام اف مصری شد و همچنین دو فروند میگ۲۳ نیروی هوایی لیبی از نوع ام اس نیز در سال ۱۹۸۹ به اتش اف۱۴ نیروی هوایی امریکا سرنگون شد.
جنگنده دیگری که همچنان در خدمت نیروی هوایی ارتش ایران است،جنگنده MIG-29 است.این جنگنده علاوه بر ایران در کشورهای بسیاری مورد استفاده است.برای آشنایی با فناوری های به کار رفته در این جنگنده و همچنین اطلاع از سوابق نبرد آن،با ما همراه باشید.
جنگنده میگ 29 (MIG-29) جت جنگنده دوموتوره و دوسکانهٔ فرامانورپذیر است که در دهه ۱۹۷۰ در شرکت میگ اتحاد شوروی به عنوان یک جنگنده برتری هوایی طراحی شد. نخستین پیشنمونه ین هواپیما در سال ۱۹۷۷ به پرواز درآمد و از سال ۱۹۸۳ به ارتش شوروی پیوست.میگ-۲۹ از بهترین محصولات صادراتی برای شوروی در زمان خود و برای روسیه در حال حاضر بودهاست این هواپیما همچنان توسط روسیه و بسیاری کشورهای دیگر استفاده میشود. هواپیمای میگ-۲۹ به همراه سوخو-۲۷ جت جنگنده دوموتوره و دوسکانه میگ-۲۹ شباهت زیادی به جنگنده بزرگتر سوخو-۲۷ دارد که همزمان با آن طراحی و تولید شد.این دو جنگنده به منظور رقابت با جنگندههای آمریکایی اف-۱۵ ایگل و اف-۱۶ فالکن ساخته شدند.برنامهٔ ساخت هواپیمای میگ ۲۹ همانند سوخو-۲۷ به سال ۱۹۶۹ میلادی بازمیگردد. در آن زمان شوروی برنامه اف-ایکس (F-X) ایالات متحده را زیر نظر داشت که به ساخت هواپیمای اف-۱۵ منجر گردید. شوروی دریافت که هواپیماهای جدید ساخت آمریکا تا حد قابل توجهی دارای برتری نسبت به تمامی هواپیماهای شوروی هستند و از تکنولوژی پیشرفتهتری نسبت به این کشور برخوردار هستند.
هواپیمای میگ-۲۱ با وجود چالاکی زیاد و قدرت مانور خوب خود، در شب قادر به انجام ماموریت نبود و برد عملیاتی به نسبت کوتاهی داشت و همچنین از عدم توانایی استفاده از جنگ افزارهای گوناگون در حد قابل ملاحظهای رنج میبرد. هواپیمای میگ-۲۳ که با هدف مقابله با هواپیمای اف-۴ فانتوم ۲ طراحی و ساخته شده بود با وجود سرعت و برد عملیاتی مناسب و داشتن فضای کافی برای حمل سوخت و جنگ افزارهای مختلف، از قدرت مانور کمی برخوردار بود و در نبردهای هوایی (داگفایت) تا حد زیادی ناموفق نشان میداد چنین شد که شوروی به فکر ساخت یک هواپیما که ضمن داشتن چالاکی و قدرت مانور خوب دارای برد عملیاتی کافی و امکان استفاده از جنگ افزارهای گوناگون در حد خوبی را داشته باشد،افتاد. ه بر این موارد این هواپیما میبایست از سیستمهای اویونیک پیشرفته برای رقابت با هواپیماهای ساخت آمریکا هم استفاده میکرد. در واکنش به این نیاز ستاد فرماندهی شوروی درخواست ساخت هواپیمای پیشرفته تاکتیکی را در طرح PFI (Perspektivnyi Frontovoi Istrebitel) که مخفف هواپیمای پیشرفته تاکتیکی به زبان روسی است را مطرح کرد. مشخصات خواسته برای این طرح از سوی شوروی تا حد زیادی افراطی و بلند پروازانه بود هواپیمای مورد درخواست آنان باید برد عملیاتی زیاد، قابلیت خوب برای نبردهای نزدیک، چالاکی و مانور عالی، دارای حداقل سرعت ۲ ماخ، دارای قابلیت حمل تسلیحات سنگین، به همراه استفاده از آئرودینامیک پیشرفته که این مورد آخر توسط موسسه آئرودینامیک روسیه به همراهی شرکت سوخو در حال انجام مراحل تحقیقاتی بود.
در سال ۱۹۷۱ شوروی تخمین زده بود طرح هواپیمای پیافآی یا همان هواپیمای پیشرفته تاکتیکی میبایست پر هزینه باشد در نتیجه این طرح را به دو طرح مختلف تقسیم کردند؛ طرح الپیافآی که ساخت یک هواپیمای تاکتیکی پیشرفته سبک وزن و طرح تیپیافآی که ساخت یک هواپیمای تاکتیکی سنگین وزن بود. طرح کلی پیافآی هواپیمای پیشرفته تاکتیکی اولیه به دو طرح تخصصی تر تبدیل شد که در هر کدام به روی بعضی از مشخصات بیشتر از سایر مشخصات با توجه به هدف ساخت و نوع ماموریت تاکید شده بود. طرح هواپیمای تاکتیکی پیشرفته سبک وزن یا همان الپیافآی (LPFI) به شرکت میگ سپرده شد و سرانجام به ساخت هواپیمای میگ-۲۹ منجر شد و طرح هواپیمای پیشرفته تاکتیکی سنگین وزن و یا همان تیپیافآی (TPFI) برای مقابله با هواپیمای اف-۱۵ به شرکت سوخو سپرده شد که این طرح نیز با ساختن هواپیمای سوخو سو-۲۷ به پایان رسید.
فیلمی از mig-29 همراه با خلبانان نیروی هوای ایران
مشابه همین اتفاق در طرح آمریکا هم اتفاق افتاده بود و طرح جنگنده تاکتیکی پیشرفته آنها هم به دو دو طرح مجزا تقسیم شد و جنگنده سنگین اف-۱۵ ایگل و دو جنگنده سبک اف-۱۶ فایتینگ فالکن و اف-۱۷ کبرا برای برآوردن نیازهای مشابه تولید شدند. طراحی هواپیمای الپیافآی با مشخصات جدید در سال ۱۹۷۴ شروع گردید و به ساخت هواپیمای میگ-۲۹آ منجر گردید. اولین پرواز این هواپیما در ۶ اکتبر ۱۹۷۷ صورت گرفت. هواپیمای میگ-۲۹ تنها یک ماه بعد از اولین پرواز خود در نوامبر ۱۹۷۷ ازسوی ماهوارههای جاسوسی آمریکا مورد شناسایی قرار گرفت.
در۱۷ دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی کمپانی بوئینگ نسل جدید از اف۱۵ استریک ایگل با نام F-15SE سایلنت ایگل را به نمایش گذاشت که تلاشی برای کاهش سطح مقطعی اف۱۵ ایگل بود. اف۱۵ ایگل در دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک شکاری رهگیر ساخته شد ولی در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک جنگنده تهاجمی در نسخه استریک ایگل جایگزین اف۱۱۱ شد . اف۱۵ برد زیاد و توان حمل تسلیحات بالای داشت ولی یکی از بزرگترین مشکلاتش سطح مقطعی بزرگش بود که بیشتر به ورودی هوا بزرگش بر میگشت که امواج رادار را به باز می گردند.
اف-۱۵ ایگل (عقاب) جنگنده آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است میساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است. در سایلنت ایگل دو اقدام جهت کاهش سطح مقطعی انجام شده. در مرحله اول تعبیه محفظه تسلیحاتی جدید در کنار ورود هوا و در مرحله دوم تغییراتی در سکان عمودی و ورودی های هوا . اف۱۵ ایی استریک ایگل دو مخزن سوخت تطبیقی را کنار ورودی هوای خود حمل میکند که در این نمونه این مخزن سوخت تطبیقی برداشته شده و به جای ان دو مخزن تسلیحاتی نصب شده که موشک های هوا به هوا درون انها لود می شود و در هنگام شلیک درب جایگاه باز شده و موشک هوا به هوا بیرون می اید و شلیک می شود .
در واقع تلاش شده با نصب تسلیحات درون بدنه از سطح مقطعی سایلنت ایگل کاهش یابد تا امواج کمتری از رادار در برخورد با تسلیحات برگشت بخورد اقدام دیگر در کاهش امواج زاویه دار کردن سکان عمودی است. در این ارتقا سکان عمودی ۱۵ درجه به طرف بیرون کج شده تا سطح مقطعی نیز از کنار جنگنده کم شود و امواج رادار با زاویه بیشتری برگشت برخورد تا احتمال رسیدن ان به دست رادار ارسال کننده کم شود. همچنین برنامه ای برای تغییر در ورود هوا و شکل و لبه های تیز ورودی هوا نیز وجود دارد ولی از انجایی که هیچ نسخه ساخته شده ای از اف۱۵ ای ایی وجود ندارد تغییر در شکل ورودی هوا اعمال نشده است سایلنت ایگل از همان موتور پرات اندویتنی اف۱۰۰ -۲۲۹ با توان ۲۹۰۰۰ پاوند با پس سوز بهره می برد . این نسخه موتور روی اف۱۵ ایی استریک ایگل ارتش امریکا نصب شده ولی در نسخه های صادراتی موتورهای قویتری نیز روی استریک ایگل نصب شد برای نمونه نسخه اف۱۵ اس ای که قرار است برای عربستان تولید شود ویا نسخه سنگاپوری اف۱۵ جی دارای موتور جنرال الکترونیک اف۱۱۰ است که سه هزار پوند رانش بیشتری فراهم می کند از این رو در صورت تولید سایلنت ایگل از انجایی که هدف اصلی ساخت ان بازار صادراتی است احتمال نصب موتور جنرال الکترونیک نیز روی ان وجود دارد.
همچنین بوئینگ اعلام کرده این جنگنده مجهز به رادار ارایه فازی APG-63V3 خواهد شد. این رادار ارایه فازی بر روی تعداد محدود از اف۱۵ سی و در اینده روی تمامی اف۱۵ ایی استریک ایگل نصب می شود و چند کشور دیگر همچون عربستان و سنگاپور بر روی استریک ایگل هایشان این رادار را نصب می کنند. این رادار دارای بیشترین برد کشف ۲۵۰ کیلومتر است و می تواند همزان با هشت هدف درگیر شود.
مانور f-15
این رادار توان کشف هر هدف هوایی و زمین را دارد و حتی توان نقشه برداری راداری SAR را نیز دارد.عربستان تعداد زیادی از جنگنده های F-15 در انواع مختلف را در اختیار دارد.اسکادران های F-15 عربستان در کنار جنگنده های F-16،نیروی هوایی این کشور را به خوبی مدرن ساخته اند.
جنگنده های گران قیمت نسل پنجم به دست دو کشور ایالات متحده و روسیه در حال توسعه هستند.اما نه فقط این دو قدرت جهانی،بلکه کشورهایی مانند ژاپن،انگلستان،اتحاد کنسرسیوم آلمان و چین به دنبال تولید جنگنده های رادار گریز نسل پنجم هستند.ژاپن به دلیل وجود برترین مهندسین هوا و فضا،الکترونیک و سازی های مکانیکی،توانایی طراحی و شبیه سازی بسیاری از جنگنده ها را داراست.شرکت هایی مانند میتسوبیشی نیز توانایی تامین موتورهای آنها را خواهند داشت.از چندی پیش،توسعه . تولید یک جنگنده با نام ATD-X در دستور کار دولت قرار گرفت.یک جنگنده فوق مدرن نسل پنجم،رادار گریز و دارای سیستم های الکترونیکی و کامپیوتری پیشرفته و بی همتا.
یتسوبیشی Shinshin ATD-X یک هواپیمای تجربی، بومی ژاپن برای تحقیق و آزمایش فناوری های پیشرفته جنگنده رادارگریز است. این هواپیما توسط وزارت دفاع و موسسه تحقیقات و توسعه فنی، برای مقاصد پژوهشی توسعه یافته است. پیمانکار اصلی این برنامه صنایع سنگین میتسوبیشی است. بسیاری معتقدند این هواپیما اولین تولید ژاپن در زمینه هواپیمای رادارگریز میباشد. منظور از ATD-X مخفف ("Advanced Technology Demonstrator – X") به معنای اثباتگر فناوری پیشرفته میباشد. این هواپیما در ژاپن بنام شین شین شناخته میشود که معنای آن (روح قلب) است. گرچه نام آن تنها یک کد رمز اولیه در نیروی دفاعی ژاپن است و نام رسمی برای استفاده نیست. اولین پرواز آن برای سال ۲۰۱۵ برنامه ریزی شده بود.
طرح ژاپني ها در مقايسه با ديگر رقبا اندازه كوچكتري دارد كه انرا به جنگنده برتر هوايي و مناسب براي نبردهاي دايناميك تبديل ميكند .
فناوري هايي مانند پوششهاي رنگي جاذب امواج رادار سامانه هاي راداري اسكن ارايه مرحله اي فعال پيشرفته و سامانه كنترلي پيشرفته پرواز با فيبر نوري به همراه ويژه گيهايي مانند طراحي بي نقص بدنه با سطح مقطع راداري كوچك پيشرانه هاي جديد با توان عبور از ديوار صوتي بدون نياز به پس سوز وبسياري ديگر از فناوريهاي پيشرفته در كنار توان تكنولوژيكي و مهندسي اثبات شده ژراپني ها همگي تظميني هستند بر اينكه ATD-X دردسرهاي جدي براي تمام رقبا به وجود مياورد.
تعداد جنگنده هایی که در جهان بسیار معروف و خوش اقبال بودند زیاد نیست.به عنوان مثال می توان به جنگنده F-16 اشاره کرد که تعداد تولید شده از آن دارای آماری غیر معمول است که بسیاری حتی تعداد آن را از آمارهای موجود بیشتر می دانند.بهترین دلیل این اقبال خوب،خاصیت چند منظوره بودن آنها است.این جنگنده ها برای بمباران اهداف زمینی،نبردهای هوایی و برتری هوایی استفاده می شوند.F-18 نیز یکی از همین جنگنده ها است که دارای نمونه هایی از بهترین سیستم های الکترونیک و راداری است.
مک دانل داگلاس اف/ای-۱۸ هورنت جت جنگنده چندمنظوره فراصوت دوموتوره و تک سرنشینهای است که در اواخر دهه ۱۹۷۰ بر اساس جنگنده آزمایشی وایاف-۱۷ توسط شرکت مکدانل داگلاس و نورتروپ برای استفاده در نیروی دریایی و تفنگداران دریایی آمریکا طراحی شد.جالب است بدانید که این جنگنده سفارشی برای نیروی دریایی بود.به طور کلی آمریکا به دنبال جنگنده ایی بود که بتواند به سرعت و بدون دردسر جایگزین جنگنده هایی مانند F-14 افسانه ایی و F-4 شود.پس از نمونه های اولیه جنگنده F-18،مشخص گردید که کاربردهای آن بسیار بالا بوده و نیازهای ارتش به خوبی رفع می گردد.
مهمتر از همه آن بود که فناوری های کامپیوتری و راداری این جنگنده بسیار برجسته به نظر می آمد.در نتیجه به جای بازنشسته کردن آن،مدل سوپر هورنت در خط تولید جای گرفت.سوپر هورنت یک جنگنده مافوق صوت و چندمنظوره ناونشین/آفند زمینی است.اف/ای-۱۸ئی مدل تک سرنشینه و اف/ای-۱۸اف مدل دو سرنشینه هستند.این دو مدل،مدلهای بزرگتر و پیشرفتهتر اف/ای-۱۸سی و دی هورنت هستند.این جنگنده توسط شرکت مکدانل داگلاس برای نیروی دریایی آمریکا طراحی شده و در سال ۱۹۹۵ اولین پرواز خود را انجام داد.در ۱۹۹۷ پس از ادغام شرکت مکدانل داگلاس در بوئینگ وارد خط تولید شده و از ۱۹۹۹ وارد خدمت رسمی در نیروی دریایی ایالات متحده شد.
از سال ۲۰۰۶ میلادی با خروج جنگنده رهگیر اف-۱۴ تامکت جایگزین این جنگنده شد و در کنار اف-۱۸ هورنت در این نیرو به عنوان جنگنده چندمنظوره نیروی دریایی مشغول به خدمت است.نیروی هوایی پادشاهی استرالیا که از سال ۱۹۸۴ از مدل اصلی اف/آ-۱۸ هورنت استفاده میکند نیز در سال ۲۰۰۷ بیست و چهار فروند سوپر هورنت به ارزش ۲٬۹ میلیارد دلار استرالیا که به همراه ۱۰ سال پشتیبانی و آموزش به ۶ میلیارد دلار استرالیا میرسد سفارش داد و در سال ۲۰۱۰ آنها را جایگزین جنگنده سالخورده جنرال داینمیکس اف-۱۱۱ کرد.
پرواز f-18
جنگنده چند ماموریتهٔ اف/ای-۱۸ اف/ئی موسوم به (سوپر هورنت) در واقع مدلی ارتقاء یافته و بزرگتر شده از جنگندههای مدل سی و دی هستند که پیشتر قابلیت عملیات در شب به آنها افزوده شده بود.سوپرهورنتها که تقریباً هماندازهٔ اف-۱۵های نیروی هوایی هستند،فرماندهی گروه عملیات رزمی هواپیماهای ناونشین را فراهم خواهد آورد زیرا دارای برد پروازی بیشتر و قابلیت حمل مهماتی است که قبلاً توسط جنگندههای بازنشستهٔ ای-۶ حمل میشد.
فناوری های متعددی در تولید یک جنگنده نسل پنجم دخیل است.مواردی باور نکردنی از مهندسی هوا فضا،مهندسی طراحی در رشته های مختلف،سیستم های کامپیوتر،الکترونیک و...دست به دست یکدیگر داده و یک جنگنده غول پیکر را از چشم هر گونه رادار مخفی می سازد.کشورهایی مانند آمریکا،روسیه،چین،ژاپن و...به دنبال تولید این جنگنده ها رفته و پس از صرف هزینه های بسیار،موفق به معرفی مدل هایی شده اند.
یک جنگنده نسل پنجم دارای چه خصوصیاتی است؟
هواپیمای پنهانکار هواپیمایی است که برای جلوگیری از کشف و رهگیری از فناورهای پیشرفتهای برای کاهش بازتاب راداری، فروسرخ (حرارتی)، نور مرئی، دامنه بسامد رادیویی و امواج صوتی خود استفاده میکند. مجموعه این تکنولوژیها فناوری پنهانکاری نامیده میشوند. گاهی از اصطلاح هواپیمای رادارگریز نیز در اشاره به این نوع هواپیماها استفاده می شود اما باید توجه داشت که هرچند رادارگریزی (به معنی کاهش انتشار و انعکاس امواج راداری) یکی از مهمترین ویژگیهای هواپیماهای پنهانکار است اما برای کاهش احتمال کشف هواپیما توسط دشمن کاهش بازتاب حرارتی، صوتی و بصری نیز لازم است. البته باید توجه داشت که هنوز هیچ هواپیمایی وجود ندارد که به طور کامل برای تمام دستگاههای راداری نامرئی باشد، اما فناوریهای پنهانکاری بهکار رفته در این نوع هواپیماها تشخیص یا ردگیری آنها را بسیار دشوار میکنند و به این ترتیب احتمال تشخیص هواپیما توسط رادار دشمن کاهش یافته و در نتیجه احتمال اصابت موشکهای هدایت راداری به آن نیز کاهش پیدا میکند. مهمترین چالش در طراحی هواپیماهای پنهانکار این است که پنهانکاری و آئرودینامیک دو قطب مخالف در طراحی هواپیماها هستند. یعنی تمهیداتی که برای برای پنهانکار شدن هواپیما اندیشیده میشود، ویژگیهای آئرودینامیکی هواپیما مثل سرعت، مانورپذیری و بهرهوری در مصرف سوخت را تضعیف کرده و با گرانتر و پیچیدهتر شدن هواپیما صرفه اقتصادی و قابلیتهای رزمی آن را کاهش میدهد. احتمالا آلمانیها در جنگ جهانی دوم برای نخستین بار به فکر ساخت چنین هواپیمایی افتادند و طرحی برای ساخت چنین هواپیمایی با نام هورتون هو ۲۲۹ داشتند. آمریکاییها نخستین نمونه از هواپیمای پنهانکار خود یعنی لاکهید اف-۱۱۷ نایتهاوک را در سال ۱۹۷۷ به پرواز درآوردند.
لاکهید اف-۱۱۷ نایتهاوک
ایالات متحده تاکنون چهار هواپیمای پنهانکار لاکهید اف-۱۱۷ نایتهاوک، اف-۲۲ رپتور و بی-۲ اسپیریت را به خدمت گرفته و در حال آمادهسازی اف-۳۵ لایتنینگ برای ورود به فعالیت رسمی نظامی است. روسیه در سال ۲۰۱۰ با سوخو پکفا و چینیها در سال ۲۰۱۱ با جی-۲۰ نخستین جنگنده بمبافکنهای پنهانکار خود را به پرواز درآوردند که هنوز وارد فعالیت رسمی نشدهاند. هواپیمای تهاجمی اف-۱۱۷ و بمبافکن راهبردی بی-۲ تنها هواپیماهای پنهانکاری هستند که در جنگ حضور داشتهاند. هنوز موردی از جنگ هوایی با یک هواپیمای پنهانکار گزارش نشدهاست اما یک فروند اف-۱۱۷ در ۱۷ مارس ۱۹۹۹ در جنگ یوگسلاوی توسط یک موشک زمینبههوای سام-۳ سرنگون شده که تنها مورد انهدام یک هواپیمای پنهانکار توسط دشمن است. این فناوری تاکنون نتوانسته هواپیمایی را به طور کامل پنهانکار یا رادار گریز نماید؛ بلکه تنها شناسایی هواپیما را سختتر میکند. به عبارت دیگر فقط مقدار کمی از امواج به سمت فرستنده بر میگردد. بدنه هواپیماهای پنهانکار به گونه ای طراحی شده اند که امواج رادار را میشکنند. در نتیجه این هواپیماها توانایی رادارهای متعارف را برای شناسایی و تعقیب موثر خود محدود میکنند. موتور این نوع هواپیماها صدای کمی تولید میکند و موتورها به طوری خنک میشوند که از زمین توسط گیرنده امواج مادون قرمز شناسایی نشوند.
بی-۲ اسپیریت
بخارات خروجی گرم پیش از خروج درون محفظهای خنک میشوند و در نتیجه علائم مادون قرمز هواپیما به حداقل میرسد. طراحی بدنه هواپیما نیز خود تاثیر بسیاری در منحرف کردن امواج رادار دارد. بطوری که برخی از انوع خاص هواپیماها، مانند اف-۱۱۷ به دلیل شکل ظاهری که داشتند، سیگنالهای رادار را به طور عمودی از منبع منحرف میکردند و مانع رسیدن آنها به مرکز هواپیما میشدند. همچنین در هواپیماهای پیشرفته مانند اف-۲۲ رپتور، این کار با جایگزینی فلزات با کامپوزیت انجام میشود.لازم به ذکر است که در بسیاری از موارد مانند ترکیب رنگ F-22،اطلاعات مخفی بوده و به طور عمومی معرفی نمی گردد. پوشش بدنه این نوع هواپیماها غالباً بواسطه استفاده از ترکیبهایی است که جذبکننده بسیار قوی امواج الکترومغناطیس هستند. ماده رنگآمیزی و لایههای بدنه از طریق تداخل و ضعیف کردن امواج این کار را انجام میدهند. لازم به ذکر است که استفاده از این ماده هزینهٔ نگهداری هواپیما را چندین برابر میکند. همچنین غالب رنگ بکار رفته در بدنه این هواپیماها را رنگهای تیره تشکیل میدهند.
هواپیماهای پنهانکار سلاحهای خود را در داخل بدنه هواپیما نگهداری میکنند چرا که بازتاب راداری موشکها و بمبها موجب کشف هواپیما خواهد شد و این باعث میشود تا دارای ظرفیت حمل سلاح محدودی باشند. البته وقتی هواپیما درهای محفظه سلاح را باز کند دیگر از چشم رادارها پنهان نخواهد بود به همین دلیل مدت زمان بین باز شدن در محفظه سلاح و شلیک آنها بسیار کوتاه است. البته در صورت نیاز میتوان سلاحها را بر روی جایگاههای خارجی نیز حمل کرد اما در این صورت پنهانکاری هواپیما به شدت کاهش خواهد یافت.گروهی از متخصصان در حال کار بر روی موشک هایی هستند که آنها نیز از چشم رادارها به دور بمانند.چرا که در بسیاری از پدافندها،هدف قرار دادن موشک هوا به زمین امکان پذیر است. در ادامه به معرفی برخی از جنگنده های نسل پنجم جهان خواهیم پرداخت.
روسیه:
سوخو پک فا یک هواپیمای جنگنده نسل پنجم است که توسط شرکت سوخو در روسیه طراحی و ساخته میشود.اولین نمونهٔ آزمایشی این هواپیما که سوخو ت-۵۰ نام دارد، نخستین پرواز خود را در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۰ با موفقیت انجام داد. تولید این جنگنده در همین سال آغاز شده و قرار است از سال ۲۰۱۶ وارد فعالیت رسمی در ارتش روسیه شود.پکفا هواپیمایی دوموتوره و تکخلبانه با توانایی پرواز ابرپیمایشی و هواپیمای پنهانکار روسهاست. سوخو پکفا یک جنگنده چندمنظوره است که هم برای ماموریتهای برتری هوایی و هم برای ماموریتهای حمله به زمین استفاده خواهد شد. نام پک فا کوتاه شده نام روسی این جنگنده و به معنای «هواپیمای تاکتیکی پیشرفتهٔ آینده» است.
این هواپیما با نامهای «سوخو ت-۵۰»، «برنامه-۷۰۱» و «جنگنده-۲۱» نیز شناخته میشود.جنگنده پک فا پس از ورود به ارتش روسیه، جایگزین جنگندههای میگ-۲۹ و سوخو-۲۷ خواهد شد.مدل صادراتی این هواپیما نیز در دست ساخت است. نخستین مشتری خارجی این هواپیما نیروی هوایی هند است که در فرایند توسعهٔ مدل صادراتی ت-۵۰ با سوخو همکاری میکند.پیشنمونهها و نمونههای اولیه تولیدی سوخو پک فا به طور موقت با موتورهای ارتقایافته سوخو-۲۷ ساخته میشوند تا طراحی موتور مخصوص این هواپیما که یک طرح کاملاً جدید است به پایان برسد.این جنگنده همتراز جنگندهٔ آمریکایی اف-۲۲ و جنگندهٔ آمریکایی-بریتانیایی اف-۳۵ است.طراحان سوخو معتقدند که پک فا از نظر توانایی فنی و صرفهٔ اقتصادی بر رقبای غربی خود برتری خواهد یافت و در بازار جهانی محبوبیت زیادی پیدا خواهد کرد.
جنگنده پنهان کار t-50 روسیه
چین:
چنگدو جی-۲۰ هواپیمای جنگنده نسل پنجمی، پنهانکار و دو موتوره است که در گروه صنایع هوایی چنگدو چین برای ارتش آزادیبخش خلق طراحی شدهاست.این جنگنده نخستین پروازش را در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱ انجام داده و تا سال ۲۰۱۴ چهار پیشنمونه از آن ساخته شده و بر اساس اعلام نیروی هوایی چین بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ عملیاتی خواهد شد.
پس از اولین موج حملات و بمباران برخی پایگاهها و فرودگاههای کشور، با تدبیر شهید فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش، وضعیت اضطراری اعلام شد و پس از اجرای موفقیتآمیز "عملیات انتقام"، شهید فکوری دستور طرحریزی یک عملیات بزرگ دیگر را صادر کرد.
عملیات سایه البرز (کمان ۹۹)بعد از عملیات (انتقام) نخستین پاسخ تنها دو ساعت بعد از حمله رسمی عراق به ایران ،این عملیات اولین عملیات هوایی گسترده ای بود که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حمله عراق به ایران انجام گرفت. کمان ۹۹ بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ایران و عملیاتی موفق بود و باعث برتری هوایی ارتش ایران در ماههای آغازین جنگ شد.
در بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ نیروی هوایی عراق در عملیاتی شبیه به حمله نیروی هوایی اسرائیل که در سال ۱۹۶۷ در جنگ با اعراب با حمله غافلگیرکننده نیروی هوایی مصر را از کار انداخته بود، به پایگاههای هوایی ایران حمله کرد، با این تصور که با این کار نیروی هوایی ایران را از کار خواهد انداخت. این عملیات موفقیت چندانی برای عراق نداشت و نیروی هوایی ایران آسیب زیادی ندید.
پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی (معاونتهای عملیات پایگاهها) با دستور فرمانده نیروی هوایی سرتیپ جواد فکوری شبانه مشغول برنامهریزی برای اجرای طرح عملیاتی البرز شدند و طرح عملیات در واپسین دقایق شامگاه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آماده شد. اهداف این عملیات پایگاههای هوایی، فرودگاه ها، مخازن سوخت و مهمات، پالایشگاهها، آشیانه هواپیماها، پناهگاههای تعمیرات و نگهداری هواپیما، باندهای پروازی، رادارهای هدایت کننده هواپیماهای جنگی، برجهای مراقبت و مراکز مخابراتی عراق بودند. ترتیب عملیات چنین بود که در ساعت مقرر تانکرهای سوخترسان در محل ملاقات حضور داشته باشند و ابتدا فانتومهای پایگاه هوایی همدان به پرواز درآیند و بدون سوختگیری هوایی به اهداف خود حمله کنند. دو دقیقه بعد از آنها، فانتومهای پایگاه هوایی تهران به پرواز درآیند و با سوختگیری هوایی، به اهداف خود حمله کنند. دو دقیقه بعد فانتومهای پایگاه هوایی بوشهر به پرواز درآیند و آنها نیز با سوختگیری هوایی به اهداف خود حمله کنند. در همین زمان هم اف-۵های پایگاههای هوایی تبریز و دزفول به پرواز در آمده و اهداف خود را بمباران کنند و در این زمان اف-۱۴ها از پایگاههای هوایی مربوطه به پرواز در آیند و کار پشتیبانی عملیاتی را از پشت مرزها به عهده بگیرند.
قرار شد نام عملیات «کمان ۹۹» باشد که نمادی از فرستادن آتش خشم ملت ایران به سوی متجاوزان عراقی بود به این معنی که تیری در چله کمان گذاشته میشود و تا دور دستترین نقاط عراق رها میشود، تا یادآور اسطوره ملی گرایی و میهن پرستی آرش کمانگیر باشد. عدد ۹۹ نیز از شمار صفحات طرح عملیاتی البرز گرفته شده بود. برای اجرای این طرح، خلبانان در هر پایگاه هواایی ارتش به فرماندهی فراخوانده شدند و تا صبح بر روی برنامه پروازی، نوع ماموریت و مشخص نمودن اهدافی که باید هدف قرار بگیرد، کار کردند.
شرح عملیات کمان 99 تصویری
خدمه فنی تا صبح بیدار بودند تا بمب امک۸۲ بمبهای MK82/83/84، بمبهای خوشهای، موشکهای ماوریک، موشکهای حرارتی و موشکهای راداری را بر روی جنگندهها بار کنند.
با توجه به تهدیدات موجود علیه ایران و عدم توانایی در نوسازی ناوگان هوایی، سیاست ایران بر تولید داخلی هواپیما قرار گرفت. علی رغم تلاش متخصصان داخلی متاسفانه پس از سالها صرف وقت و بودجه این سیاست دست آورد چشمگیری نداشته است و نهایتا تعدادی هواپیما با نامهای مختلف تولید شده که همگی بر پایه اف۵ با تکنولوژی ۵۰ سال پیش آمریکا می باشند. لذا در این مقاله بجای اینکه به تاریخچه تولید هواپیما و دست آوردهای آن بپردازیم، به علتهای موفق نبودن ساخت هواپیما در ایران اشاره خواهد شد. در این مقاله شرایط لازم برای ساخت یک هواپیمای نسل ۴ معادل اف۱۶ مدل ای (امروزه پاکستان درحال تولید جی.اف۱۷ است که تقریبا معادل اف۱۶ ای می باشد)، را با تکیه بر توان داخلی و زیر ساختهای صنعتی موجود بررسی می کنیم.
بررسی بخش های مختلف هواپیما:
اسکلت هواپیما،
قطعات بدنه درخصوص اسکلت هواپیما باید دانست که برای هواپیماهای با شرایط مختلف از چه نوع موادی استفاده می شود. در اسکلت هواپیما از فولاد با مقاومتهای مختلف، آلیاژهای مختلف آلومینیوم و تیتانیوم استفاده میشود. در این خصوص باید گفت که هرچه سرعت حداکثر هواپیما بیشتر باشد، مقدار قطعات تیتانیومی بیشتر خواهد شد. برای روشن تر شدن موضوع باید بدانیم که تقریبا کل اسکلت هواپیمای اس.آر۷۱ که نزدیک به سرعت ۳ ماخ حداکثر سرعت آن است، از تیتانیوم ساخته شده است. به این منظور کمپانی لاکهید مارتین مجبور به ساخت تجهیزات و ابزار دقیق لازم جهت فرم دهی قطعات شده بود که همین امر یکی از دلایل قیمت بسیار زیاد این پرنده بود. گفته می شود که اسکلت بدنه تا سرعت ۱٫۵ ماخ را همچنان میتوان از آلیاژهای پر مقاومت آلومینیوم و تا ۲٫۵ را از الیاژهای فولادی ساخت. (البته اعداد تقریبی است و بسته به نوع هواپیما و نیروی وارده به آن، ناشی از شکل هواپیما متغیر است). ۲٫۵ ماخ عدد بسیار خوبی است ولی استفاده از فولاد باعث سنگین شدن بدنه شده و به موتور بسیار قوی تری نیاز است همچنین باید سطح مقطع بالاها را نیز افزایش داد به نحوی که هواپیما از حالت متعارف خارج می شود و نمیتوان جنگنده چند منظوره با آن ساخت.
انتقال جنگنده قاهر 313
پس می باید به سرعت حدود ۲ ماخ معادل اف۱۶ اکتفا کرد. برای این کار نیاز به آلیاژهای نرم فولاد با مقاومت حدود ۱۰۰۰۰ کیلوگرم بر سانتی متر مربع است تا وزن هواپیما زیاد نشود. مساله این است که ایران این نوع فولاد را تولید نمی کند و چون محل مصرف آن مشخص است شرکت های تولید کننده نیز به ایران نمی فروشند. نمونه های مشابه آن در ساخت کابلهای مورد نیاز پلهای معلق و نمونه ضعیف تر در ساخت تیغه بولدوزر به کار میرود ولی مساله این است که این نوع فولاد در صورت ذوب شدن و سرد شدن مجدد خواص خود را از دست می دهد. بر فرض تهیه فولاد لازم از بازار سیاه نیز دستگاههای فرم دهی آن در ایران موجود نیست این دستگاهها باید بتوانند به انواع منحنی و سهمی، فولاد را شکل دهند که باز چون محل مصرف انها مشخص است، نمیتوان آنها را به راحتی تهیه کرد. اگر بخواهیم بدنه را کلا از آلیاژهای آلومینیوم بسازیم (گرچه باز تولید آلیاژهای پر مقاومت در توان ما نیست ولی به فرض تهیه از بازار سیاه) امکان شکل دهی آن وجود دارد ولی مساله این است که با بدنه ضعیف نمیتوان به سرعتهای بالا رسید و احتمالا باید به کمتر از سرعت صوت یا نهایتا ۱٫۵ برابر سرعت صوت (به طور تقریبی با توجه به نوع آلیاژ بکار رفته) اکتفا کرد. از طرف دیگر، با بدنه ضعیف نمیتوان مهمات زیادی را حمل کرد یا انتظار مانورهای پیشرفته داشت. لذا باید گفت در صورتی که فقط از آلیاژهای آلومینیوم بخواهیم استفاده کنیم، نهایت هواپیمای شکاری با سرعت کم می توانیم تولید کنیم که بسیار به اف۵ شبیه است.
قاهر 313
وسایل اتصال قطعات اسکلت و بال به یکدیگر،
پس از فرم دادن قطعات بال و بدنه، باید این قطعات را به نحو مناسبی به هم متصل کرد. این پروسه با جوشکاری انجام میشود به نحوی که یک اسکلت یکپارچه با شاسی بال بوجود می آید نیازمند و دقت بسیار زیاد است و این دقت برای هواپیماهایی که از فیبر کربن در بدنه آنها استفاده شده است باید بیشتر باشد. درحال حاضر ایران توان جوش کاری آلومینیوم را روی سطوح ساده دارد. اینکه آیا روی سطوح مختلف و انواع موقعیتها نیز پرسنل متخصص برای انجام جوش با کیفیت وجود دارد یا خیر مشخص نیست. بحرانی ترین قسمت در مناطقی است که شاسی آلومینیومی باید به قطعات فولادی یا تیتانیومی وصل شود ممکن است که استفاده از تیتانیوم را به عنوان شاسی در نظر نداشته باشیم ولی به هر حال جنس قطعات خاصی مخصوصا در قسمت آویزهای مخازن سوخت و موشک یا بمبهای سنگین به احتمال زیاد از جنس تیتانیوم است.
در جنگ جهانی دوم،خلبانان و افسران بسیاری جان خود را بر روی آسمان از دست دادند.از جمله مهمترین دلایل آنها می توان به نبود جت های مدرن،سرعت پایین جنگنده و خصوصا تنبلی بمب افکن ها،واماندگی موتور،نبود سامانه های الکترونیکی و کامپیوتری و...اشاره کرد.اما از همه این موارد بدتر،مرگ خلبان هایی بود که در به دلیل نبود سیستم خروج (Eject) جان خود را از دست دادند.حتی در برخی منابع و مستند سازی ها گفته شده است که:خلبانهایی مانند افسران فرانسوی،یک اسلحه کمری را درون کاکپیت با خود حمل می کردند تا هنگام سقوط و یا هدف قرار داده شدن،به وسیله آن به زندگی خود پایان دهند.
بدین ترتیب مرگ آنها با درد کمتر همراه بود.اما تحقیقات در اینباره حتی در هنگام جنگ جهانی دوم نیز ادامه داشت؛و استارت اولیه تولید یک سامانه برای خروج خلبانان،از جنگ جهانی دوم زده شد. صندلیپَران سامانهای است که صندلی هواپیما را با فرمان خلبان به بیرون از اتاقک خلبان پرتاب میکند.این کار معمولا برای نجات خلبان یا سایر سرنشینان یک هواپیما (معمولاً هواپیمای نظامی) در موقعیت اضطراری، انجام میشود. در بیشتر طراحیها، انفجار ماده منفجره و یا پیشرانش فضایی صندلی خلبان را به بیرون پرتاب میکند. پس از خروج خلبان، بوسیله چتر (هوانوردی) فرود میآید.صندلی پرتاب به بیرون ACES II چند ثانیه پیش از برخورد هواپیما به زمین، عمل میکند.به عمل پرتاب خلبان به بیرون از هواپیما با استفاده از صندلیپران، پرانش یا Eject گفته می شود. هدف صندلی پرتاب به بیرون زنده نگاه داشتن خلبان است. خلبان تقریباً شتابی معادل ۱۰ تا ۱۲ برابر شتاب گرانشی (۱۱۷ تا ۱۳۷ متر بر مجذور ثانیه) تجربه میکند. صندلیهای غربی معمولاً شتاب کمتری بر خلبان تحمیل میکنند. در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، فناوری شوروی اغلب شتابی معادل ۲۰ تا ۲۲ برابر شتاب گرانشی ایجاد میکردند. شکستگی ستون مهرهها اثر جانبی این سیستم هاست. سال ۱۹۱۰ یک فرار با کمک بانجی از یک هواگرد صورت گرفت. در سال ۱۹۱۶، ادوارد کالتروپ، یک مخترع چتر نجات، یک صندلی پران را که هوای فشرده را مورد استفاده قرار داده بود، به ثبت رسانید. اولین صندلیهای پران به طور آزادانه در طی جنگ جهانی دوم توس هینکل و SABB توسعه یافتند. مدلهای اولیه توسط هوای فشرده نیرو میگرفتند. پس از حنگ جهانی دوم، نیاز به چنین سیستمهای صندلی پرتان افزایش یافت. نیروی هوایی ایالات متحده تجربهای بر روی سیستمهای صندلی پران انجام دادند که کاری از جیمز مارتین و شرکت ایشان، شرکت مارتین - بیکر بود.
مکانیزم انجام اجکت سیستم eject به این صورت عمل می کند که خلبان در اولین مرحله باید پوشش شیشه ای یا کاناپی هواپیما را از سر راه بردارد که برای این منظور در اطراف شیشه مواد منفجره مخصوص پیش بینی شده است که پس از کشیدن طناب مخصوص کاناپی از هواپیما جدا شده و سپس خلبان کلید eject را فشار می دهد تا راکتهای نصب شده در زیر صندلی خلبان را در مدت 1.8 ثانیه به ارتفاعی بالغ بر 100 متر پرتاب نماید .
در حال حاضر می توان دو جنگنده F-22 و SU-T50 را برترین هواپیماهای جنگنده در جهان دانست.با توجه به عدم عملیاتی شدن پکفا،بسیاری از اطلاعات و توانمندی های آن ناشناخته است.اما ما شما را به یک نبرد زیبا (Dogfight) دعوت می کنیم.با ما همراه باشید.به دلیل عملیاتی نشدن این جنگنده (پکفا)،بسیاری از متخصصان F-22 را با جنگنده SU-47 برکوت مقایسه می کنند.در ویدئویی که در ادامه مشاهده خواهید کرد،نبرد کامپیوتری این دو جنگنده به نمایش در آمده است.در شرایطی که دو دسته از هر دو جنگنده به مساف یکدیگر می روند.این ویدئوی جذاب توانایی های آن دو را در یک نبر هوایی نزدیک به نمایش می گذارد.
SU47
طرح اولیه سوخو-۴۷، ابتدا به نام S-37 شناخته میشد و شرکت سوخوی، مدتی بعد و در سال ۲۰۰۲، هواپیما آزمایشگر تکنولوژیهای پیشرفتهاش را به سوخو-۴۷ نامگذاری مجدد نمود؛ ضمن اینکه با نام مستعار Berkut به معنی عقاب طلایی نیز شناخته میشود. سوخو-۴۷ در اصل به عنوان بستری جهت انجام آزمایشهای مهم روسها در زمینه مواد کامپوزیت و سیستمهای پیچیده دیجیتال کنترل پرواز (FBW) ساخته شد. سوخو-۴۷ با بهرهگیری از بالهای رو به جلو، توانمندی انجام مانورهای بسیار عالی را دارد و قادر است در زاویههای حملهای به اندازه ۴۵ درجه و بیشتر نیز اقدام به عملیات نماید. مؤسسه مطالعات هوایی تساگی (TsAGI) مدتها بود که از مزیتهای فراوان بالهای رو به جلو اطلاع یافته بود.
عمده این دانش به واسطه به غنیمت گرفته شدن یک فروند بمبافکن جت یونکرس287 ساخت آلمان نازی بدست آمده بود. بالهای رو به جلو، نسبت به اغلب طرح بالهای سنتی، باعث کسب بیشترین میزان نیروی کشش شده، لحظات خمیدگی بالها را کم کرده و زمان وقوع واماندگی یا استال را به تأخیر میاندازند. در زاویههای حمله بالا، نوک بالها در وضعیت غیر واماندگی باقی میمانند و بدین جهت هواپیما قادر میشود کنترل خود را با استفاده از سطوح متحرک حفظ نماید. بالهای رو به جلو، نیروی زیادی جهت از هم گسیختن (واگرایی) بالهایی که از مواد معمولی ساخته شدهاند تولید میکنند. به تازگی که استفاده از مواد کامپوزیت در ساخت بدنه هواپیما رواج یافتهاست، امکان طراحی هواپیمایی با بالهای رو به جلو را میسر میسازد. همانند همتای غربی خود، یعنی جت ایکس-۲۹ ساخت گرومن، سوخو-۴۷ نیز یک طرح مفهومی اثباتگر فناوری است و قرار است به عنوان بستری جهت پایهگذاری نسل آینده جنگندههای روسی به کار گرفته شود. چنین هواپیمایی نه تنها باید همانند اف-۲۲ پیشرفته باشد، بلکه باید به عنوان بستری جهت بهرهگیری از فناوریهای نوین در جنگندهای چون میگ ۱، ۴۴باشد.T50 را می توان به نوعی نمونه ارتقاء یافته این جنگنده دانست.در حال حاضر خبری از تولید انبوه SU47 نیز وجود ندارد.
سوخو-۴۷ از نظر اندازهها، بسیار به طرح جنگندههای بزرگ ساخت سوخو نظیر سوخو-۳۵ شباهت دارد. به منظور کاهش هزینههای طراحی، قسمت جلویی بدنه، دم و ارابههای فرود سوخو-۴۷، از جنگندههای خانواده سوخو-۲۷ قرض گرفته شدهاست. با این حال، در طراحی هواپیما، به کاهش اثر ایجاد شده روی صفحه رادار توجه شدهاست. برای رسیدن به این هدف، از مواد جذب کننده اشعه رادار، محفظه درونی نصب جنگافزار و فضایی جداگانه ویژه نصب یک رادار پیشرفته استفاده شدهاست. با وجود آنکه طرح هواپیمای ایکس-۲۹ آمریکایی، یک جنگنده مفهومی و تحقیقاتی در دهه ۱۹۸۰ به شمار میرفت، سوخو-۴۷ با اندازهای برابر دو برابر ایکس-۲۹، در قیاس با رقیب آمریکایی خود، بسیار به یک جنگنده رزمی و عملیاتی شباهت نزدیک پیدا میکند. به منظور رفع مشکل پیچش حول محور افقی (wing-twisting) در بالهای رو به جلو، در ساخت بالهای سوخو-۴۷، به طور گسترده و با دقت فراوان از مواد کامپوزیت استفاده شدهاست تا به هنگام انجام مانورهای سنگین یا پرواز در زاویههای بالا، ساختمان بال به هنگام پیچش، مقاومت کافی از خود نشان دهد و الگوی آیرودینامیکی را خود حفظ نماید. با توجه به مساحت زیاد بالها در سوخو-۴۷، در این هواپیما میتوان سیستم تا شدن برای بالها تعبیه نمود تا هواپیما درون آشیانههای نیروی هوایی روسیه قابل جایگیری باشد. همانند نمونه پیشین یعنی سوخو-۳۷، سوخو-۴۷ به دلیل بهرهمندی از یک جفت پیشدم، در طبقهبندی هواپیماهای سهباله (triplane) قرار میگیرد. موضوع جالبتر اینکه در قسمت دوّم سوخو-۴۷، دو زائده تیرکمانند غیرهماندازه تعبیه شدهاست که در یکی رادار عقبنگر و در دیگری چتر ترمز تعبیه میشود.در حال حاضر اطلاعات چندانی از موشک های قابل حمل توسط این جنگنده موجود نیست.
این ویدئو یک انیمشین از درگیری احتمالی این دو جنگنده و بررسی توانایی های آنها است.
روسیه دیگر قدرت زمان اتحاد جماهیر شوروی را ندارد اما هنوز هم صاحب زرادخانهای بسیار قدرتمند متشکل از سلاحهای هستهای استراتژیک و تاکتیکی است. علاه بر آن با توجه به وضعیت نابرابری نیروهای نظامی متعارف روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ان کشور تکیه زیادی بر بازدارندگی استراتژیک برای دفع دشمنان داشته است.
ده سلاح از قدرتمندترین و مرگبارترین سلاحهایی که روسیه و امریکا ممکن است علیه یکدیگر از آن ها استفاده کنند:
سوخو -۳۵
یک جنگنده تک کابینه و تکسرنشین، دو موتوره، چند منظوره با قابلیت مانور بالا و ساخت کشور روسیه است. سوخو-۳۵ در سازمان ناتو تحت عنوان فلانکر-ای نامیده میشود. این جنگنده برگرفته و توسعه یافته جنگنده سوخو-۲۷ بوده و در ابتدا تحت عنوان سوخو-۲۷ام شناخته میشد. بیش از ده فروند از این هواپیما توسط روسیه ساخته و تعدادی توسط تیم نمایش هوایی شوالیههای روسیه بهکار گرفته شدهاست. این جنگنده به بسیاری از کشورها از جمله برزیل، هند و کره جنوبی پیشنهاد شدهاست.
در دهه ۱۹۸۰، سوخو به دنبال ارتقاء جنگنده با کارایی بالا سوخو-۲۷ خود بود که نتیجه در بهبود خواص آیرودینامیکی سوخو-۳۵ نمود یافت و این جنگنده دارای مانور پذیری بالاتر، برد بیشتر و موتور قویتر گشت و افزایش چشمگیری در بهبود وسایل الکترونیکی و ارتباطات هوایی خود پیدا کرد. اولین پیشنمونه سوخو-۳۵ که از تغییر تولید سوخو-۲۷ ساخته شده بود، اولین پروازش را در ژوئن ۱۹۸۸ انجام داد. سوخو-۳۷ مدل توسعه یافته جنگنده سوخو-۳۵ است که دارای قابلیت تغییر سمت رانش میباشد. در سال ۲۰۱۰ خط تولید مدلهای جدید این جنگنده تحت عنوان سوخو-۳۵اس در روسیه راهاندازی گردید.
زیردریایی کلاس امور
از تازهترین کلاسهای زیردریاییهای نظامی ساخت روسیه است که به عنوان مدل صادراتی زیردریایی کلاس لادا به بازار عرضه شده و هنوز هیچ سفارشی برای تولید آن نشدهاست. این زیردریایی مدل پیشرفتهتر زیردریایی کلاس کیلو محسوب میشود. طول آن ۵۸٫۸ متر (۱۹۲ فوت ۱۱ اینچ) و ارتفاع آن ۶٫۴ متر (۲۱ فوت ۰ اینچ) میباشد.
روسیه بر روی عدم صادرات این زیردریایی حساسیت زیادی داده است و تنها به هندوستان اجازه اجاره زیردریایی های هسته ای این چنینی را داده است.
جنگ ویتنام با تمام مصائب و بحران هایی که برای ایالات متحده آمریکا به دنبال داشت، اما باعث شد تا نیروی هوایی این کشور در یک جنگ تمام عیار، فرصتی برای محک زدن میزان کارایی جنگنده های خود پیدا کند. ارتش آمریکا که از سال 1950 در شبه جزیره کره مشغول جنگ بود، توانسته بود جنگنده هایی متناسب با سبک جنگ و جغرافیای آن منطقه طراحی و تولید کند. اما جنگ در ویتنام ثابت کرد وقت آن رسیده تا نیروی هوایی این کشور بار دیگر به فکر طراحی نسل تازه ای از جنگنده ها بیافتد، و این همان جایی است که هواپیمای شکاری – بمب افکن F16 متولد شد.
پس از اینکه ارتش آمریکا توانست در جنگ شبه جزیره کره با استفاده از جنگنده F86 برتری هوایی خود را تضمین کند، طراحان هواپیماهای نظامی در این کشور توجه خود را بیشتر بر تولید جنگنده هایی با مشخصاتی همچون سرعت بالا، پرواز در ارتفاع بالا و ارتباطات راداری قوی تر متمرکز کردند. جنگنده مک دانل داگلاس F4 را می توان نقطه اوج این سبک طراحی دانست. این جنگنده در سال های پایانی جنگ ویتنام، نقطه اتکای ارتش در نیروهای هوایی و دریایی بود. اما مشکل اینجا بود که طراحی F4 بیشتر با هدف پشتیبانی و پیشگیری از حمله به کشتی های جنگی انجام شده بود و در مقابل، ارتش ویتنام از جنگنده میگ 21 برخوردار بود که قدرت مانور بسیار بالایی داشت و ابعاد کوچک آن کمک می کرد تا به خوبی در مقابل F4 آمریکایی قد علم کند.
عمده ضعف های F4 عبارت بود از ابعاد بزرگ، دید محدود خلبان، قدرت مانور اندک، عملکرد ناپایدار، هزینه نگهداری بالا و عدم تجهیز آن به سلاح.
مجموع این معایب، طراحان نظامی آمریکایی را بر آن داشت تا دست به کار شده و جنگنده F16 را خلق کنند.
پرواز جنگنده F16 بر فراز ایالت ویسکانسین آمریکا
نخستین گام در طراحی جنگنده F16 در سال 1971 توسط معاون وزیر دفاع آمریکا، آقای دیوید پکارد و به منظور بررسی ایده ساخت هواپیمای جنگنده سبک وزن آغاز شد. شرکت های بوئینگ، جنرال داینامیک، LTV، نورث روپ و راک ول در مناقصه این پروژه شرکت کردند. در آن زمان به نظر می رسید که بوئینگ و جنرال داینامیک بهترین طرح ها را ارائه کرده اند.
اما از آنجایی که یکی از عوامل مهم در ساخت هر هواپیمای جنگی، امکان بازاریابی و فروش آن به سایر کشورها است و با توجه به سابقه ناخوشایندی که از جنگنده های تک موتوره پیشین آمریکا در سایر کشورها به جا مانده بود، ارتش این کشور تصمیم گرفت تا در نهایت یک طرح مرتبط با جنگنده تک موتوره و یک طرح در رابطه با جنگنده دو موتوره را در دست بررسی قرار دهد. از آنجایی که تنها شرکتی که طرحی برای هواپیمای دو موتوره ارائه کرده بود، نورثروپ بود، به طور اتوماتیک به مرحله بعد راه پیدا کرد. شرکت جنرال داینامیک نیز از میان شرکت های ارائه کننده طرح تک موتوره انتخاب شد.
تولید جنگنده های عمود پرواز یکی از مهمترین اتفاقات دنیای هوانوردی و تکنولوژی است.دو بلوک غرب شرق از زمان جنگ سرد بر سر تولید جنگنده های عمود پرواز رقابت داشتند.جنگنده هایی که بدون نیاز به باند های معمول توان برخواستن از زمین را داشته و به همان آسانی نیز فرود آیند.اما نقش کشور روسیه یا شوروی در این داستان چیست؟بهترین عمود پرواز جهان کدام است؟ناگفته هایی از پروازهای عمودی را با ما مطالعه کنید.
در هواپیماهای عمود پرواز (Vertical Take off and Landing یا VTOL) نیروی برای مورد نیاز مستقیماً توسط موتور فراهم میشود. شیوه متداول در هواپیماها برای برخاستن از روی باند بدین ترتیب است که هواپیما پس از رها شدن ترمز با ماکزیمم توان حرکت کرده تا به سرعت مشخصی که نیروی برای مورد نیاز برای جدا شدن از سطح زمین را فراهم میکند، برسد. این نوع هواپیماها برای تغییر جهت نیروی رانش موتور مجهز به سیستم کنترل بردار پیشرانهای (Thrust vectoring) هستند.
بهترین جت عمود پرواز تا همین چند سال پیش...
هریر (Harrier Jump Jet) که بهطور غیررسمی به نام جت پرنده نیز شناخته میشود، یکی از خانواده هواپیماهای نظامی است که که توانایی کاربردی پرواز عمودی/برخاست و فرود مسافت کوتاه را دارد. از نگاه تاریخی هریر در بریتانیا و از روی کاربری امکانات تکمنظوره مانند پارک خودروها و یا پاکسازی جنگلها رشد پیدا کرد، برای دور نگهداشتن پایگاههای هوایی بزرگ آسیبپذیر در برابر سلاحهای هستهای تاکتیکی، پس از آن این طراحی در کشتیهای هواپیمابر مورد استفاده قرار گرفت. همچنین یک وجه تمایز هریر با دیگر هواپیماهای تهاجمی غربیِ ساختهشده پس از جنگ جهانی دوم این بود که برخلاف اغلب آن هواپیماها، که سرعتهای مافوق صوت داشتند، هریر سرعت مادون صوت داشت.
انگلستان نیز از جمله کشورهایی بود که در صورت بروز جنگ در زمان جنگ سرد،می توانست به عنوان متحد ایالات متحده وارد میدان شود.هاوکر سایدلی هریر نخستین نسل از این هواپیما است که با نام هریر اِی وی-۸ اِی نیز شناخته می شود. سی هریر یک هواپیمای جنگنده شکاری/دفاعی بخش هوایی نیروی دریایی است.هریر اِی وی-۸بی و بی اِی ای به ترتیب گونه های امریکایی و بریتانیایی نسل دوم این هواپیما هستند.
به دنبال یک پیشرفت در شرکت موتورسازی بریستول در سال ۱۹۵۷، که در آن این شرکت موتور رانش مستقیم را طراحی نمود، هواپیمای هاوکر با طراحی ای برای یک جت هوایی که می توانست به ویژگیهای خواسته شده ناتو در "یک جنگنده پشتیبانی تاکتیکی سبک" پاسخ دهد ساخته شد. برای رشد این پروژه پشتیبانی مالی از سوی خزانه داری اچ ام انگلستان صورت نگرفت، اما کمک های مورد نیاز از سوی پروژهٔ توسعهٔ سلاحهای متقابل ناتو (MWDP) دریافت شد. پی.۱۱۲۷ بهعنوان نمونه نخستین سفارش داده شد و در سال ۱۹۶۰ پرواز نمود. ناتو ویژگیهایی را برای یک هواپیمای عمود پرواز (ویتول: فرود و برخاست عمودی) توسعه داد، اما یکی از خواستهای ناتو این بود که این هواپیما عملکردی مانند هواپیمای اف-۴ فانتوم ۲ داشته باشد. هاوکر از یک نسخه مافوق صوت از پی.۱۱۲۷ با نام پی.۱۱۵۰ و همچنین هاوکر پی.۱۱۵۴ رونمایی کرد که در آن به ویژگیهای عمود پروازی خواسته شده ناتو پرداخته شدهبود، پی.۱۱۵۴ یک پیروزی برای ناتو در رقابت و توسعه این نمونهها بود که ادامه پیدا کرد.
شوروی و پروازهای عمودی اش
در آن زمان شوروی کشوری پهناور بود که می توانست پس از یک بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم،به طور همزمان به چند کشور حمله نماید.اما انقلاب های پیش آمده،مشکلات بسیار فراوان پس از جنگ،مردمی خسته و از همه مهمتر نارضایتی های کمونیستی،این کشور را تا حدودی تجزیه کرد.تا پیش از آن،شوروی یک طرح بسیار پیچیده را در دست ساخت داشت.
جنگنده لاکهیدF-35 لایتنینگ، نماینده نسل پنجم از هواپیماهای جنگی در ارتش آمریکا است که از فناوری های رادارگریز جدید، پردازش کامپیوتری جدید و طراحی ماژولار با هدف اقتصادی تر ساختن آن برخوردار است.
این پروژه که در ابتدا با نام "جنگنده تهاجمی مشترک" مطرح شده بود، هدف تولید یک هواپیمای جنگی با قابلیت انجام ماموریت های مختلف را دنبال می کرد. جنگنده F35 با سه طراحی با اندکی تفاوت و با محوریت بدنه تک موتوره و تک سرنشین متولد شد. هدف از این تفاوت ها در طراحی، مناسب ساختن این جنگنده برای ایفای نقش های مختلف است. در هر یک از این حالات، جنگنده F35 همچنان قدرتمند است و توان دستیابی به سرعت بالای یک ماخ را دارد. توان تخریبی این جنگنده در مقایسه با هر هواپیمای جنگی دیگر، بسیار بالاتر توصیف می شود.
در حالی که جنگنده F22 رپتور به عنوان جنگنده ای رادارگریز و با توان بالا مطرح است، تمرکز F35 بیشتر بر نفوذ به مواضع دشمن، نشانه گیری دقیق اهداف زمینی با استفاده از سلاح های هدایت شونده و بمب های پرتابی، شناسایی لحظه ای و در عین حال، حفظ توان رزمی در نبردهای هوایی است.
f-22
اگر لاکهید مارتین موفق شود به تمام اهدافی که در این پروژه ترسیم کرده دست پیدا کند، شاهد آغاز فصل تازه ای در حوزه نبردهای هوایی خواهیم بود.
تصمیم طراحان جنگنده F35 این بوده که تا جای ممکن از هزینه های اجرایی آن بکاهند. این جنگنده دارای سیستمی پیچیده برای مدیریت میادین جنگی دارد که به کمک آن می تواند اطلاعات را به صورت لحظه ای دریافت کرده و رهگیری کند و به موجب آن، خلبان امکان نشان دادن واکنش صحیح در هر لحظه و همچنین انتقال اطلاعات به مرکز فرماندهی زمینی را پیدا می کند.
توجه شما را به ویدیویی از پرواز این جنگنده جلب می کنیم
دانش تولید جنگنده رادارگریز؛ یک دانش پیشرفته است که فقط در اختیار برخی از کشورها قرار دارد.
هواپیمای پنهانکار یا هواپیمای رادارگریز به دلیل بکارگیری فناوریهای پیشرفته در آنها امواج راداری را جذب میکند و مانع از بازگشت امواج میشوند البته در گذشته به دلیل نبود دانش کافی هواپیماهای رادار گریز که با فلز ساخته میشدند برای پنهان ماندن امواج را منحرف میکردند اما امروز با در دست بودن متریال جدید مانند کامپوزیت دیگر لازم به سخت هواپیماهایی با شمایل عجیب نیست امواج را منحرف کنند.
تاریخچه هواپیمای پنهانکار
در جنگ جهانی دوم نیروهای آلمانی به فکر ساخت چنین هواپیمایی افتادند و حتی مراحل طراحی آن را نیز طی کردند و نام آن را " هرتون هو 229 " نامیدند اما به دلایلی این پروژه در حد طرح ماند و به مرحله ساخت وارد نشد.
بعد از آلمانیها نوبت آمریکا رسید تا کار طراحی و ساخت چنین هواپیمایی را در دستور کار خود قرار دهد و در همین زمینه توانستند در سال 1977 اولین هواپیمای رادارگریز خود به نام " لاکهید اف-117 " را به پرواز درآورند و بعد از آن هم توانستند " F-22 " و " B-2Spirit " را در اختیار بگیرند و در حال حاضر نیز حال کار برای تولید هواپیمای فوق پیشرفته و پنهانکار " F-35 " هستند.
نکته مهم در مورد ساخت هواپیماهای پنهانکار آمریکایی این است که این کشور " F-117 " را به شکلی عجیب طراحی کرده که این کار به خاطر این است که بدنه این هواپیما از جنس فلز ساخته شده و فلز به راحتی توسط رادارها شناسایی میشود، از این رو آمریکا به بدنه این هواپیما فرمی عجیب داده تا بتواند امواج راداری را منحرف کند.
روسیه و چین کشورهایی بودند که بعد از آمریکا دست به کار ساخت هواپیماهای رادارگریز زدند و روسیه توانست در سال 2010 جنگنده پنهانکار " T-50 " و چین در سال 2011 هواپیمای " J-20 " را به پرواز درآوردند اما هنوز این هواپیماها به طور رسمی فعالیت خود را آغاز نکردهاند.
نکته قابل اشاره در مورد جنگندههای رادار گریز که به آنها جنگنده نسل پنجم نیز میگویند این است که تاکنون جز یک مورد هیچ هواپیمای پنهانکار دیگری منهدم نشده و آن یک مورد هم در سال 1999 میلادی بود یک فروند " F-117 " در جنگ یوگسلاوی توسط موشک « سام 3 » سرنگون شد.